فرهنگی

اختلال مالیخولیا در جشنواره فجر با «لاک پشت»

چهارمین روز جشنواره فیلم فجر با نمایش پنج فیلم در سالن همایش‌های میلاد پایان یافت. در ادامه تحلیل کوتاهی از فضا و ساختار سه فیلم پرمخاطب‌تر جشنواره که در سانس سوم و پنجم اکران شدند، ارائه شده است:

«شمال از جنوب غربی» و پرداخت تصویر منافقین

«شمال از جنوب غربی» و «حمید زرگرنژاد» با این فیلم سبک جدیدی در سینمای ایران ابداع کرد و آن اتکا به سکانس به جای داستان است. فیلم تنها در قالب سکانس‌ها قابل تماشا است و گویی هیچ خط روایی خاصی وجود ندارد. در میان سکانس‌ها هم، خیلی از آنها زاید به نظر می‌رسد و تنها چند سکانس محدود تماشایی و همراه‌کننده از آب درآمده است.
فیلم از بی‌چفت و بست‌ترین فیلم‌های ایرانی است که در این سال‌ها ساخته شده و مدام از این شخصیت به آن شخصیت می‌رود و از ماجرایی به ماجرای دیگر کات می‌خورد. مشخص نیست مخاطب بی‌نوا با چه انگیزه‌ای باید داستان، اگر داستانی در کار باشد، دنبال کند.
شمال از جنوب‌غربی داستان تقابل گروهک منافقین و یک گروه نظامی امنیتی است که در سال ۶۱ و در جنگل‌های شمال ایران به هم برخورد پیدا می‌کنند. فیلم صحنه‌های جنگی کم ندارد اما به هیچ وجه نمی‌تواند یک فیلم جنگی یا تریلر هیجان‌انگیز تحویل تماشاگر دهد و تنها چند سکانس فیلم قابل توجه و به اصطلاح سینما است.
فیلم، پروژه پرستاره‌ای است اما هیچ کدام نتوانستند بازی قابا توجهی ارائه دهند حتی بازیگر توانمندی همچون بهناز جعفری بیار معمولی است و مصطفی زمانی هم تکرار فیلم‌های قبلی خود از جمله «جیب‌بر خیابان جنوبی» را بازی کرده است.

اختلال مالیخولیا در جشنواره فجر با «لاک پشت»

چشم بادامی و بازشدن پای پاپ کره‌ای به سینما

«چشم بادومی» یکی دیگر از شوخی‌های جشنواره چهل و سوم بود. فیلمی که دغدغه‌مند است اما آنقدر در پرداخت سینمایی ضعیف عمل می‌کند که عطای شرافت و دغدغه‌مندی اجتماعی‌اش را باید به لقایش بخشید و تجربه اول «ابراهیم امینی» نویسنده صاحب سبک فیلم‌های مهدویان را ندید گرفت.
امینی در چشم بادامی سعی کرده جدید و به روز باشد، روی ترندهای روز جامعه حرکت کند و ایده بکر و فیلم نشده علاقه و عشق نوجوان‌ها به خوانندگان کره‌ای را فیلم کند اما با ایده جدید و نوآورانه فیلم خوب ساخته نمی‌شود و فیلم نیاز به قصه‌ای دارد که به هیچ وجه در چشم بادامی شکل نمی‌گیرد. اتفاقات تند تند رخ می‌دهند و شخصیت‌ها نه به جهت باورپذیری و همراهی مخاطب بلکه به فرمان فیلمساز حرکت و عمل می‌کنند تا با فیلمی روبرو شویم که نه داستان گیرایی دارد نه شخصیت‌پردازی قابل توجهی.
مهرجویی سال‌ها پیش فیلم «درخت گلابی» را درباره عشق یک دختر نوجوان ساخت اگرچه در آن زمان شبکه‌های اجتماعی و گوشی دیجیتال وجود نداشت اما فضای خاص این گونه عشق‌ها در آن فیلم ماندگار به خوبی تصویر شده است حالا مقایسه کنید با اکت‌های تصنعی و ریتم تند تغییر داده به یک مالخولیای کره‌ای.

اختلال مالیخولیا در جشنواره فجر با «لاک پشت»

«لاک پشت» و یک فیلم متفاوت روانشناسانه

موفقیت «لاک پشت» در بخش خارج از مسابقه و تشویق ممتد تماشاگران در سالن رسانه و اجماع نسبی منتقدان روی کیفیت آن، یک پیام روشن بیشتر ندارد و آن این است که هیات انتخاب فجر کار خود را به درستی بلد نیست که بهترین فیلم جشنواره تا روز چهارم در بخش خارج مسابقه قرار می‌گیرد.
لاک پشت به موقع کاشت و برداشت می‌کند و به اندازه دیالوگ می‌گوید. در روایتگری خصت به خرج نمی‌دهد در عین حال که درازگویی و شخصیت‌های مازاد ندارد.
لاک پشت ماحصل یک فیلمنامه خوب و یک کارگردانی متناسب و به اندازه است. اگرچه فیلم بی‌نقص نیست اما فیلمساز و گروه سازنده به خوبی می‌دانسته که از سینما و فیلمش چه می‌خواهد و آن را به بهترین شکل ممکن ارائه کرده است.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا