«ناتورِ دشت»؛ نه سیاه نه سفید، خاکستری مطلق
![](https://ghazavataghzieh.ir/wp-content/uploads/2025/02/d986d8a7d8aad988d8b1d990-d8afd8b4d8aad89b-d986d987-d8b3db8cd8a7d987-d986d987-d8b3d981db8cd8afd88c-d8aed8a7daa9d8b3d8aad8b1db8c_67a85369a0fbf-780x470.jpeg)
نام فیلم برگرفته از شغل احمد است، شخصیت اصلی داستان که محیطبان بازنشسته است و در پی گم شدن دخترکی برای کمک گام برمیدارد. او رازهایی دارد که در طول فیلم رفته رفته بر تماشاگر آشکار میشود. نقطه مقابل او آیهان است، معتادی که ترک کردهاست و برای رسیدن به عشق زندگیاش جرم مرتکب میشود و خلاف میکند. شخصیتهای دیگری نیز در فیلم حضور دارند: حلما که عشق آیهان است، پدرش و دخترش، بهادر و محیطبان دیروز و قاچاقچی امروز.
فیلم برعکس بی بدن که آنهم از ماجرای قتل غزاله و اعدام آرمان الهام گرفته و ساخته شده بود، خیلی درگیر داستان و افزودن شاخ و برگهای فراوان به ماجرای اصلی نیست، بیشتر به درون آدمهای قصهاش میپردازد و البته که در روایت واقعگرایانه خود موفق است، روایت هرچیزی که در زندگی قهرمانان قصه رخ میدهد بدون اضافه کردن هرگونه شاخ و برگ و استعاره و نمایش زشتی و پلیدی در مقابل پاکی. در این گونه فیلمها باید ردپای تدوین و دوربین و نورپردازی و صحنهآرایی عجیب و غریب در فیلم دیدهنشود. در این فیلم هم گرچه در نظر اول شاید موارد ذکر شده ضعف کارگردانی به نظر برسد اما به نظر نگارنده اتفاقا از نقاط قوت فیلم است.
اما ضعف مهم داستان نپرداختن به شخصیتهای فرعی داستان از جمله حلما است که آخر سر هم بیننده نمیفهمد آیهان را دوست داشته یا نه؟ به دلیل ضعف شخصیتپردازی بیننده هیچ همدلی با حلما ندارد و گره دراماتیک کار به نظر چندان پرداخت نشدهاست. پایان فیلم هم منطبق با سیر روایی داستان است و خبری از تصادف نیست بلکه نقاط عطف حساب شدهاند و همین فیلم را واقعی جلوهگر میسازد.
بازی بازیگران اصلی فیلم خوب است: حجازی فر با حرکات کنترل شده بدنش به نقش احمد کاملا نزدیک میشود و با فن بیانی مناسب قهرمان داستان را از کار درآورده و بیننده با او همذات پنداری میکند. در مقابل مولویان هم تلاش کرده با کنترل چهره و افزودن آن تیک چشمهایش در حین صحبت با دیگران، بیننده را درون شخصیت هدایت کند و البته او نیز در این میان موفق است ولی بازی بازیگران نقشهای فرعی به ویژه مصفا و سعید آقاخانی در نقشهای کوچک خود درخشیدهاند و نقش مهمی در روند قصه فیلم داشتهاند.
پرداختن به شخصیت آدم ها و نشان دادن وجوه منفی و مثبت و سیاه و سفید در کنار هم از نقاط قوت فیلم است و شخصیتها هرکدام رنگی خاکستری دارند با شدت بالاتر یا پایین تر و نه سفید مطلق هستند و نه سیاه.
به هر روی در کارنامه خردمندان در مقام کارگردان فیلم دوم، این فیلم گامی است رو به جلو که هم نظر نسبی تماشاگران را جلب میکند و هم منتقدان و میتوان گفت که این گامی است رو به جلو برای خردمندان که انتظار تماشاگر را برآورده کرده و فیلمی است که اگر هیچ هم نداشته باشد حداقل آبرومند است.
** عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران