شهیدی که «سیدحسن نصرالله» را نعمتی از جانب خدا میدانست
![](https://ghazavataghzieh.ir/wp-content/uploads/2025/02/d8b4d987db8cd8afdb8c-daa9d987-d8b3db8cd8afd8add8b3d986-d986d8b5d8b1d8a7d984d984d987-d8b1d8a7-d986d8b9d985d8aadb8c-d8a7d8b2-d8ac_67ac4975193cb-780x470.jpeg)
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا امروز ۲۴ بهمن مصادف است با سالروز آسمانی شدن شهید حسن شاطری. وی متولد سال ۱۳۴۱ در سمنان بود که در سال ۱۳۹۱ در چنین روزی در مسیر دمشق به بیروت به شهادت رسید، وی با نام حسام خوشنویس خدمات ارزشمندی در مبارزه با گروههای تروریستی و داعش و به ویژه در بازسازی مناطق جنگزده در لبنان و سوریه ارائه کرد.
در کتاب معمار محبت که به زندگی این سردار شهید اختصاص دارد، آمده است: اخلاص حسن شاطری نسبت به حزبالله لبنان و تقدیس مقاومت و محبت ویژه اش به سیدحسن نصرالله برخاسته از عشقی بیمثال نسبت به جهاد و مجاهدین بود. اولین دیدار حسن شاطری پس از ورود به لبنان، دیدار با سیدحسن نصرالله بود و در آن دیدار وظایفی را که در زمان حضور در لبنان به آن خواهد پرداخت شرح داد و موافقت اولیه را از ایشان دریافت کرد.
سیدحسن نصرالله کسی بود که مساله تغییر نام حسن شاطری را مطرح کرد و پیشنهاد داد تا بین مردم با نام دیگری غیر از حسن شاطری معرفی شود و شاطری هم بلافاصله پذیرفت و نام حسام خوشنویس برگزیده شد؛ نامی که تا زمان شهادت با آن شناخته شد.
در این کتاب همچنین آمده است: میتوانیم بگوییم مهندس حسام، مقاومت را دوست داشت. عبارت «دوست داشتن» برای بیان آنچه او در برابر مقاومت از خود نشان میداد، کافی نیست و بهتر است بگوییم او به مقاومت وابسته بود؛ تعلقی عاشقانه. تعلقی شدید که یک انسان باایمان نسبت به اعتقادش دارد و این همان چیزی بود که بهوضوح در او بهچشم میخورد.
مقاومت در همه حرفهایش حضور داشت. بر همه چیز نام مقاومت میگذاشت. گویی همه چیز برآمده از مقاومت بود، وقتی بر زمینی کار میکرد، میگفت «اینجا زمین مقاومت است». زمانی که جادهای میساخت و یا آن را آسفالت میکرد، میگفت «اینجا مسیر مقاومت است» و هر زمان میخواست ما را به کاری تشویق و دلگرم کند، میگفت «شما در مقاومت سهیم هستید. کارتان همان کار مقاومت است.» همه جا و همه وقت سعی میکرد تصویر مقاومت و ملت مقاوم را در برابر دیدگان ملت ایران و ملتهای دیگر بهنمایش بگذارد.
با آغاز جنگ تحمیلی از سوی رژیم صدام حسین که با همکاری استکبار جهانی علیه جمهوری نوپای ایران بهوقوع پیوست, داوطلبانه بهعضویت بسیج درآمد. اولین مسئولیتهایش را در منطقه کلهقندی به عنوان راهنما آغاز کرد. سپس به شهر سردشت منتقل شد و از اولین اعضای سپاه پاسداران آن منطقه بود. در حالی که سنش بیش از ۲۰ سال نبود، مسئولیتهای متعددی را بهعهده داشت. مسئولیت مخابرات، پشتیبانی و لجستیک و سپس هدایت عملیات و رهبری یکی از مناطق جنگی که از مهمترین محورهای جنگ بهحساب میآمد و شاهد شدیدترین و سختترین درگیریها بود.
شاطری در آخرین مسئولیت خود عهدهدار معاونت مهندسی نیروی قدس سپاه بود. پس از جنگ ۳۳ روزه و آسیب به جنوب لبنان و مناطق شیعهنشین، وی رئیس ستاد بازسازی لبنان شد. او در این بازسازی نهتنها به بازسازی اماکن متعلق به شیعیان همت داشت بلکه ابتدا کلیساها و مساجد اهلسنت را بازسازی کرد. بازسازی و تعمیر پلها و جادههای آسیبدیده در جنگ و ساخت اماکن فرهنگی و مذهبی برای شیعیان و مردم لبنان از اقدامات بابرکت این شهید است.
شاطری قبل از عزیمت به لبنان نیز عهدهدار پروژههای عمرانی در افغانستان جنگزده بود. او همچنین مسئول ساخت مسیر بینالمللی میان ایران و افغانستان بهطول ۱۲۰ کیلومتر بود که از مهمترین خطوط تجاری و از شریانهای حیاتی حملونقل بهشمار میرود و دو کشور را به هم مرتبط میسازد. نظارت اجرایی پروژه در عراق و انجام چندین طرح اجرایی با همکاری مردم بهمنظور حمایت و تأمین رفاه مردم سوریه از دیگر کارهای شهید شاطری بود.
وی در سال ۱۳۶۱ با خانم معصومه مرادی، تنها دختر خانواده مرادی ازدواج کرد؛ همسری که بهترین یاور و پشتیبان او بود و در طول هشت سال جنگ و دیگر مراحل زندگی سراسر جهاد و مبارزه شهید کنارش قرار داشت. او چهار فرزند داشت. پس از ۸ سال دوری از دانشگاه بهواسطه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه شد و در رشته مهندسی عمران فارغ التحصیل شد. سپس موفق به اخذ مدرک کارشناسیارشد شد و در همان زمان فرماندهی تیپ ۴۰ صاحب الزمان(عج) و تیپ ۵۳ ارومیه را بهمنظور اجرای پروژههای مهندسی و عمرانی داخل ایران را بهعهده داشت.