افتوخیزهای ارکستر صداوسیما در آغاز جشنواره موسیقی فجر
![](https://ghazavataghzieh.ir/wp-content/uploads/2025/02/d8a7d981d8aad988d8aedb8cd8b2d987d8a7db8c-d8a7d8b1daa9d8b3d8aad8b1-d8b5d8afd8a7d988d8b3db8cd985d8a7-d8afd8b1-d8a2d8bad8a7d8b2-d8ac_67ac497f93d67-780x470.jpeg)
شب گذشته (۲۳ بهمن ۱۴۰۴) در نخستین شب از چهلمین جشنواره موسیقی فجر، تالار وحدت از ساعت ۲۱:۳۰ میزبان ارکستر سمفونیک و گروه کر سازمان صدا و سیما بود. این کنسرت در دو بخش برگزار شد: بخش نخست به آثار کلاسیک و بخش دوم به آثار ایرانی اختصاص داشت.
در بخش اول، قطعاتی از رپرتوار کلاسیک جهان اجرا شد، ازجمله مارش اسلاو اثر چایکوفسکی، رقصهای مجار شماره ۱ و ۵ اثر برامس، بخشهایی از مینیاتورهای آذربایجانی اثر فیکرت امیروف، بخشهایی از اورتور کارمن اثر ژرژ بیزه، و همچنین قطعهی Plink Plank Plunk اثر لروی اندرسون اجرا شدند.
در بخش دوم، مجموعهای از آثار آهنگسازان برجسته ایرانی به اجرا درآمد. این بخش با قطعه نیایش به درگاه یزدان پاک اثر حشمت سنجری آغاز شد و در ادامه، رنگارنگ اثر روحالله خالقی، راپسودی برای تار و ارکستر ساخته فریدون شهبازیان، و تیتر آغازین سریال هزاردستان اثر مرتضی حنانه اجرا شدند. پس از آن، قطعه بوی بهار اثر حسن ریاحی، که با حال و هوایی ملودیک و لطیف همراه بود، اجرا شد. در نهایت، این برنامه با اجرای قطعه ای ایران اثر روحالله خالقی به پایان رسید. رهبری این کنسرت را حسین شریفی بر عهده داشت.
کنسرت با اجرای مارش اسلاو اثر چایکوفسکی آغاز شد، اما از همان ابتدا مشخص بود که بخش زهیها صدایی شفاف و یکدست ارائه نمیدهند. ضربهای مؤکد نیز با دقت و انسجام کافی اجرا نشد و مشکلات ریتمی در بخشهای مختلف بهوضوح احساس میشد. در قسمت سازهای بادی، کلارینت در اجرای دولاچنگها از نظر ارزش زمانی دقت لازم را نداشت و برخی ناهماهنگیها در همزمانی نتها به گوش میرسید. علاوه بر این، در بخشهای هماهنگی ارکستر، خوردنهای فاحشی نیز شنیده میشد که بر یکپارچگی اجرا تأثیر گذاشت.
با این حال، در ادامه کنسرت، برخی از ایرادات ریتمی کاهش یافت و ارکستر بهتدریج منسجمتر شد، بهطوریکه در نیمه دوم برنامه، اجرا از نظر هماهنگی وضعیت بهتری پیدا کرد. بااینحال، مشکلی که تا پایان کنسرت همچنان پابرجا ماند، صدادهی نامطلوب و غیرشفاف بخش زهیها بود—نقطهضعفی که تأثیر محسوسی بر کیفیت کلی اجرا گذاشت.
اجرای رقص مجار اثر برامس، که ماهیتی پرشور و سرزندگی خاصی دارد، نیازمند بیان موسیقایی پویا و اجرای پرحرارت از سوی نوازندگان، بهویژه بخش زهیها، بود. اما در این اجرا، زهیها فاقد لطافت و انعطافپذیری لازم در نوانسها بودند و نمیتوانستند حس شکوه و هیجان ذاتی این قطعه را بهخوبی منتقل کنند. عدم تنوع در دینامیک و فِرِیزینگ موجب شد که اجرای این بخش، تخت و بدون عمق به نظر برسد و در نتیجه، روح و احساس موسیقی در حد انتظار به مخاطب منتقل نشود.
علاوه بر این، مشکل هماهنگی در ارکستر همچنان به گوش میرسید. آوای سازها بهدرستی در هم تنیده نشده بودند و گویی هر بخش بهصورت مجزا اجرا میکرد، بدون آنکه یک کلیت منسجم از دل آن شکل بگیرد. این عدم انسجام باعث شد که ارکستر لحنی مکانیکی و بیروح پیدا کند، بهگونهای که موسیقی بهجای جریان طبیعی و ارگانیک، حالتی خشک و رباتگونه داشت. چنین اجرایی نهتنها از شوق و نشاط ذاتی رقص مجار کاست، بلکه ارتباط احساسی میان موسیقی و شنونده را نیز تضعیف کرد. در حالی که این قطعه بر پایه ریتمهای پرتحرک و تغییرات ناگهانی دینامیکی بنا شده، در اجرای ارکستر، این ویژگیها بهاندازه کافی برجسته نشدند و در نهایت، حس سرزندگی که باید از اجرای چنین قطعهای حاصل شود، تا حدی از دست رفت.
شریفی طبق معمول با انرژی و حرکات پرطمطراق ارکستر را رهبری میکرد. اصولاً رهبران ارکستر هر یک سبک خاص خود را در هدایت ارکستر دارند—برخی از بزرگان موسیقی در طول تاریخ، طرفدار حرکات کمینه و کنترلشده بودهاند، درحالیکه برخی دیگر رهبری را با ژستهای پرقدرت و حرکات نمایشی همراه کردهاند. اما آنچه در نهایت اهمیت دارد، نتیجه نهایی و کیفیت اجرایی است که رهبر از ارکستر خود میگیرد.
در این کنسرت، بهویژه در بخش آثار کلاسیک، به نظر میرسید که شریفی میتوانست در تفسیر احساسی قطعات رویکرد دقیقتری اتخاذ کند تا صدایی شفافتر و تأثیرگذارتر از ارکستر بگیرد. با وجود حرکات گسترده و نمایشی او، اجرای ارکستر در برخی لحظات فاقد ظرافتهای دینامیکی و پرداخت موسیقایی عمیق بود. از سوی دیگر، این حرکات گاه اغراقشده نیز نتوانستند از بروز مشکلات ریتمی جلوگیری کنند و در برخی لحظات، همچنان ناهماهنگیهای مشهودی در اجرا به گوش میرسید. این مساله نشان میدهد که صرف انرژی بالا و حرکات نمایشی در رهبری، بدون کنترل دقیق بر جزئیات اجرایی، لزوماً به یک اجرای منسجم و بینقص منتهی نخواهد شد.
در ادامه، اجرای مینیاتورهای آذربایجانی و بخشهایی از اورتور کارمن را شاهد بودیم. مشکل صدادهی زهیها همچنان پابرجا بود و اجرا فاقد شفافیت و انسجام لازم به نظر میرسید. اما در مقابل، بخش سازهای بادی، بهویژه بادیهای چوبی، عملکردی موفق داشتند. همکاری ابوا و فلوت در اجرای ملودیهای پرسش و پاسخ، از نقاط قوت اجرا بود و توانست فضایی جذاب و دلنشین ایجاد کند. در مجموع، بادیها انسجام و درک موسیقایی بهتری داشتند، درحالیکه ضعف در بخش زهیها مشهود بود.
پیش از اجرای آخرین قطعهی بخش اول، حسین شریفی رو به حضار سخن گفت و با اشاره به اینکه «مرسوم نیست رهبر ارکستر صحبت کند»، تمایل خود را برای قدردانی از استادی که مسیر هنریاش را دگرگون کرده، ابراز کرد—صیر حیدریان. او همچنین از مخاطبان خواست تا کنسرت ارکستر سمفونیک تهران به رهبری حیدریان را نیز حمایت کنند.
پس از این صحبتها، ارکستر قطعه پایانی بخش نخست را اجرا کرد؛ اثری سرخوش، پرنشاط و کاملاً مبتنی بر پیتزیکاتو در بخش زهی، همراه با دایره زنگی که فضای ریتمیک و پرتحرکی ایجاد میکرد. قطعه حال و هوای شادی داشت و مخاطبان نیز با همراهی دست، با آن همراه شدند. بااینحال، هماهنگی در اجرای پیتزیکاتوهای زهیها چندان مطلوب نبود و برخی ناهماهنگیها در اجرا به گوش میرسید، مسالهای که تا حدی از انسجام و شفافیت قطعه کاست.
بخش دوم کنسرت با اضافه شدن گروه کر به رهبری سرژیک میرزاییان آغاز شد و اجرای نیایش به زُدان پاک اثر حشمت سنجری، شروعکننده این بخش بود. در مجموع، ارکستر در اجرای قطعات ایرانی عملکرد کمخطاتری نسبت به بخش نخست داشت و به نظر میرسید که اجرا تا حدی منسجمتر شده است.
بااینحال، گروه کر در ورودها و هماهنگی با ارکستر دچار مشکل بود. در بسیاری از لحظات، ورودهای نامنظم و ناهماهنگیهای مشهود در اجرای بخشهای جفتی به گوش میرسید. برخی خوانندگان زودتر و برخی دیرتر از زمان مقرر آغاز میکردند که این امر یکدستی و انسجام کلی اجرا را تحت تاثیر قرار داد. چنین مشکلاتی، بهویژه در قطعاتی که نیازمند دقت در هماهنگی میان کر و ارکستر هستند، تأثیر منفی بیشتری گذاشت و از کیفیت اجرای این بخش کاست.
به طور کلی، این کنسرت میتوانست برای مخاطبان موسیقی ارکسترال، شبی جذاب و متنوع باشد، چراکه در دو بخش مجزا—کلاسیک و ایرانی—قطعاتی شناختهشده و قابل توجه اجرا شد. هرچند اجرای بخش کلاسیک با مشکلاتی در هماهنگی و صدادهی همراه بود، اما بخش ایرانی تا حدی منسجمتر و روانتر پیش رفت. با وجود کاستیهایی در هماهنگی گروه کر و برخی ناهماهنگیهای ارکستر، تنوع رپرتوار و تلاش برای ارائه اجرایی پویا، میتوانست تجربهای شنیدنی برای علاقهمندان به موسیقی ارکسترال رقم بزند.