فرهنگی

رقص نور و نگاه: جهان در قاب مارک ریبو

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، مارک ریبو (Marc Riboud) در سال ۱۹۲۳ در لیون فرانسه، در دل یک خانواده بورژوا به دنیا آمد؛ خانواده‌ای که خودش همیشه از سبک زندگی‌شان فاصله می‌گرفت و شهری که بعدها از آن با عنوان «غم‌انگیزترین شهر جهان» یاد کرد. نخستین تجربه‌هایش در عکاسی به کودکی‌اش برمی‌گردد، از جمله عکس‌هایی که در چهارده‌سالگی با دوربین جیبی کداک پدرش از نمایشگاه جهانی پاریس در سال ۱۹۳۷ گرفت.

برخی منتقدان، هرچند با اندکی اغراق، همین تجربه‌های اولیه را نشانه‌ای از علاقه همیشگی او به ثبت فرهنگ‌های گوناگون دنیا می‌دانند.در دوران جوانی، بین سال‌های ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۵، به صفوف مقاومت فرانسه پیوست تا علیه اشغال آلمان‌ها بجنگد. پس از پایان جنگ، تحصیلات مهندسی را پی گرفت و مدتی هم در کارخانه‌ای مشغول به کار شد، اما عکاسی همچنان همراه همیشگی‌اش ماند؛ راهی که به شکل خودآموخته آن را ادامه می‌داد. پدر سخت‌گیرش روزی یک دوربین لایکا به او هدیه داد، اما این هدیه همراه با طعنه‌ برادرش بود: «تو که اهل حرف زدن نیستی، شاید بتونی با چشمهات چیزی بگی!»

رقص نور و نگاه: جهان در قاب مارک ریبو
مارک ریبو، حمام فیل‌ها در رود گنگ – ۱۹۵۶

در یکی از تعطیلات یک‌هفته‌ای، مارک تمام وقتش را صرف عکاسی کرد. همین تجربه سرنوشتش را رقم زد: دیگر هرگز به آن کارخانه و شغل بازنگشت. دوربین برای او، که ذاتاً خجالتی بود، مثل ماسکی عمل می‌کرد؛ ماسکی که پشت آن پنهان می‌شد تا بی‌صدا، اما با نگاهی تیزبین، همه چیز را ببیند.

در سال ۱۹۵۲، آشنایی با هانری کارتیه برسون (Henri Cartier-Bresson) و رابرت کاپا (Robert Capa)، مسیر زندگی مارک ریبو را برای همیشه تغییر داد و او را به جمع عکاسان آژانس افسانه‌ای عکاسی مطبوعاتی مگنوم رساند. برسون عکاس فرانسوی بود که در ابداع و گسترش عکاسی خبری (فوتوژورنالیسم) و همچنین عکاسی لحظه‌ای و خیابانی نقش اساسی داشت. وی با دوربین مشهور لایکای ۳۵ میلیمتری خود به اقصی نقاط دنیا سفر می‌کرد و با صبر و تقریباً به صورتی نامحسوس صحنه‌ها را ثبت می‌کرد. کاپا نیز عکاس انسان‌گرا و ضدجنگ و فتوژورنالیست مجارستانی بود.

خودش با شوخ‌طبعی از آن دیدار این‌طور یاد می‌کند: کاپا پاپ اعظم مگنوم بود. هانری مرا فرستاد پیش او. چند دقیقه با من حرف زد و گفت: تو به درد ما می‌خوری. هنوزم نمی‌فهمم چرا اینو گفت، چون نه انگلیسی بلد بودم، نه اعتمادبه‌نفس داشتم؛ یه پسر خجالتی بودم و بس.

رقص نور و نگاه: جهان در قاب مارک ریبو
مارک ریبو.گذرگاه خیبر – افغانستان، ۱۹۵۶

هرچند ریبو بارها از تأثیر عمیق برسون بر نگاه و روش عکاسی‌اش گفته، اما حال‌وهوای عکس‌های نخستینش بیش‌تر به سبکی شبیه آثار روبر دوآنو (Robert Doisneau) شباهت دارد، با همان حس سرخوشی، آزادی و بازیگوشی خاص آن سال‌ها.

رقص نور و نگاه: جهان در قاب مارک ریبو
مارک ریبو .هند،دارجلینگ-۱۹۵۶.

شهرت، نخستین بار با عکسی از نقاش برج ایفل به سراغش آمد؛ تصویری که برای مجله لایف گرفت و به یکی از عکس‌های نمادین قرن بدل شد: نقاشی بالای برج ایفل، درست لب نرده، در حال رنگ‌زدن، در حالتی معلق، با یک دست بند شده به سازه و دست دیگرش در هوا، گویی دارد می‌رقصد؛ با کلاهی بر سر، سیگاری گوشه لب، و چهره‌ای آسوده و شاد، گویی در صحنه‌ای از یک فیلم موزیکال پاریسی بازی می‌کند. این عکس افسانه‌ای، سال‌ها در تیراژ بالا چاپ و میان مردم و گردشگران دست‌به‌دست شد؛ تصویری که پاریس شاد و پرامید دهه‌ پنجاه را در قاب زمان نگه ‌داشت. این عکس که در روزی زیبا از بهار ۱۹۵۳ گرفته شده، هنوز هم باعث شگفتی ما می‌شود.

رقص نور و نگاه: جهان در قاب مارک ریبو
مارک ریبو. نقاش برج ایفل – پاریس، ۱۹۵۳-آرشیو مارک ریبو در موزه ملی هنرهای آسیایی-گیمه

حالت پیکره‌ مرکزی، زیبایی کادر، تقارن کامل آن، قدرت تضادهای سیاه و سفید، و نوری که به‌خوبی در آن بازی می‌کند، همگی این عکس را به یک شاهکار بدل کرده‌اند. تمام هنر مارک ریبو را می‌توان در همین یک اثر یافت. آنری کارتیه-برسون ، که در آغاز کار به ریبو گفته بود: «تو با پرگار در چشم به دنیا آمده‌ای»، اشتباه نکرده بود. این عکس گفته‌ استاد را تأیید کرد و آغازگر مسیر حرفه‌ای ریبو شد.

از سال ۱۹۵۵، مارک ریبو همچون بسیاری از همکارانش در آژانس مگنوم، عازم مأموریت‌های بین‌المللی شد. این آغاز مسیری بود که طی آن، در چهار دهه‌ بعدی زندگی‌اش، به‌طور مداوم به نقاط مختلف جهان سفر و عکاسی کرد. در میان عکاسان مگنوم ــ که هر کدام تمرکز ویژه‌ای روی یک منطقه داشتند ــ چین، با تمام رازآلودگی و پیچیدگی‌اش، به ریبو سپرده شد. با وجود محدودیت‌های شدید ورود به چین کمونیستی برای عکاسان غربی، او از سال ۱۹۵۷ بارها به این کشور سفر کرد و صحنه‌هایی ناب از زندگی مردم آن را ثبت کرد.

رقص نور و نگاه: جهان در قاب مارک ریبو
[۱]- مارک ریبو.دیوار بزرگ چین-۱۹۷۱

در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی، ریبو به مناطق متعددی از جهان سر زد؛ اغلب به جاهایی که درگیر بحران، جنگ یا تغییرات اجتماعی بودند: هند، شوروی سابق، ویتنام در بحبوحه‌ جنگ با آمریکا، آمریکای درگیر با اعتراضات دانشجویی و ماجرای واترگیت (رسوایی سیاسی بزرگ در ایالات متحده بود که دولت ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور وقت، در آن درگیر و در نهایت به استعفای او منجر شد)، الجزایر در روزهای انقلاب، و بنگلادشِ درگیر جنگ داخلی. با این حال، رویکرد او به خشونت همیشه با تأمل، فاصله و نگاهی انتقادی همراه بود. او، در کنار ثبت وقایع خبری و سیاسی برای مجلات، به سبک همیشگی مگنوم، همواره عکس‌هایی شخصی‌تر و شاعرانه‌تر از زندگی روزمره‌ مردم گرفت؛ تصاویری آرام و انسانی، لبریز از لحظات درخشان و ظریف.

ریبو می‌گفت: همیشه بیشتر مجذوب زیبایی‌های جهان بودم تا درگیر خشونت‌ها و بی‌رحمی‌هایش.

رقص نور و نگاه: جهان در قاب مارک ریبو
مارک ریبو. طاووس در جیپور – هند، ۱۹۵۶

مارک ریبو، شاهدی ویژه در زمانه‌ خود بود، اغلب در مکان مناسب در لحظه‌ی مناسب حضور داشت، اما خود را نه عکاس جنگ می‌دانست و نه عکاس انسان‌گرا. او پیرو غریزه‌اش بود و… این استعدادش بود که باقی ماجرا را رقم می‌زد. حساسیتش نسبت به انسان و مکان، ترکیب‌بندی‌های دقیق هندسی، و زیبایی خیره‌کننده‌ آثارش، از او چهره‌ای برجسته در عکاسی نیمه‌ی دوم قرن بیستم ساخت.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا