شعر همگرا و همگرایی در شعر چیست و چطور محقق میشود؟

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، هادی خوانساری (نام کامل: هادی مهری خوانساری) متولد ازنا (یکی از شهرهای استان لرستان) در سال ۱۳۵۵ است. وی برای اولینبار درباره پست مدرنیسم و غزل در مانیفست خود صحبت و از این نام استفاده کرده است. دریافت دیپلم افتخار صلح ملل ایکاپ سال ۲۰۱۱، دعوت و حضور در جشنوارههای جهانی شاعران هاوانا ۲۰۰۵، جشنواره جهانی جوانان و آزادی ونزوئلا، جشنواره جهانی تشکلهای صلح و دوستی دمشق، نمایندگی آسیا در هیات موسس کمیسیون جهانی شاعران صلح، طراحی و ارائه پرچم جهانی شاعران صلح به امضای بیش از ۸۰ شاعر برجسته از پنج قاره جهان از جمله آدونیس، ارنستو کاردینال، سزار لوپز، پابلو آرماندو فرناندز، تیاگو دمئلو، سیمین بهبهانی، لینا زرون، آیتانا آلبرتی، کامیلو چهگوارا (پسر چهگوارا)، آیدا سرکیسیان (به نمایندگی ازاحمد شاملو)، از فعالیتهای دیگر اوست.
خوانساری طرحکننده نظریه ادبی «شعر همگرا» است. او این نظریه را در کتابی با عنوان تظاهرات تکنفره (بهار ۱۳۸۶) منتشر کرد. به گفته او «شعر همگرا پیشنهاد و نگرهای در رابطه با وحدت و صلح است.» در ادامه درباره شعر همگرا و ثبت حق مالکیت فکری آن با این شاعر گفتوگو کردهایم.

تئوریسین غزل پیشرو فارسی هستم
همگرایی و شعر همگرا چیست؟
اگر خیلی کوتاه، اجمالی و ساده بگویم، شعر همگرا پیشنهاد و نگرهای در رابطه با وحدت و صلح است. در شعر معاصر ما هر چه بوده بعد انقلاب نیما یوشیج و اتفاقات آن برای درگاه دولنگه شعر کلاسیک، نفی بوده؛ نفی دیگران، خودپرستی، توهم و واگرایی و در واقع یک نگاه دیکتاتورمآبانه که همه امتیازات و زیبایی های قوالب و هنر دیگران را به کناری می گذارد و هر دیکتاتور کوچک داعیه نجات دارد. حال آنکه همگرایی پیشنهادی برای نزدیکی و بهره بردن از همه امکانات و اندیشهها برای خلقی طبیعی است که مخاطب سرخورده شعر امروز را دوباره بر خوان شعر زیبا و پرامکان بنشاند و یک پلورالیسم یا تکثرگرایی (به مکتبی گفته میشود که «حقیقت»، «نجات» و «رستگاری» را منحصر در یک تفکر، دین، فرهنگ و اجتماع نمیداند؛ بلکه همه این مولفهها را اشتراکی بین همۀ مکتبها میداند) ادبی باشد. هر چند در این پیشنهاد شاعر باید به سبک های مختلف آشنا و مسلط باشد.
من تئوریسین غزل پیشرو فارسی هستم و آنقدر کلاف غزل را در دل خود باز کرده ام که به شعر نیمایی و گاه شعر سپید رسیده است. یکی از نگرهها به شعر همگرا همین است که بتوانید قوالب و امکانات و اندیشه را چون زیبایانی پای آتش شعر برقصانید و سر پناهی تدارک ببینید، برای آنها که با توجه به سابقه تاریخی و مردمی و آبشخورهای زیباییشناسانه رانده و به کناری گذاشته شده اند.
دل روشنی دارم که استقبال بیشتری هم در آینده بشود
آیا نظریه شعر همگرا و کتاب تظاهرات تکنفره شما سابقه مطبوعاتی هم دارد؟
بله در سال ۸۴ خبرگزاریهای ایسنا، مهر و فارس به خبر این کتاب و نظریه پرداختند و ماهیت تز را نیز منتشر کردند. جلسه نقد هم برای کتابم برگزار شد. البته دو سه سال پیش وقتی چاپ اول کتاب «موازنه» توسط نشر دیگری منتشر شد، در نشریه تخصصی شعر پروندهای ۷۰ صفحهای برای آن منتشر شد که بعد از اعتراض من و اظهار بیاطلاعی دوستان طبق اصول حرفهای و صنفی تعریض و شکایتم در شماره بعدی آن نشریه منتشر شد.
به عنوان یک نظریهپرداز شعر همگرا، چه تاثیری از نظریات خود روی جامعه شعری و ادبیات امروز ایران مشاهده کردهاید؟
بیشک در شعر امروز شعر سپید و غزل از دیگر ژانرهای شعری پیشی گرفته اند و شاعران بیشتر در این دو ژانر قلم میزنند، شعر نیمایی به کناری رفته و قدرت و ریسک تلفیق و بهرهبری کم است. اما خیلی ها هم به این نظریه نزدیک شده و کار کرده اند و دل روشنی دارم که استقبال بیشتری هم در آینده بشود. به همین کتاب «موازنه» نگاه کنید آیا نتیجه اقبال شعر همگرا نیست؟
آیا کلمه همگرا متعلق به شماست و دیگران نمی توانند استفاده کنند؟
البته که نیست، اما قواعدی وجود دارد. آیا کسی ۲۰ سال بعد نیما می تواند بگوید شعر نیمایی را من آورده ام یا بعد از یدالله رویایی بگوید ایده شعر حجم برای من است. البته که نمیتواند هم نام را نمی تواند بر ژانرش بگذارد هم اندیشه و ساخت و فرم را بردارد که آن هم سرقت است. حتی در نشانه گاهی یک شاعر یک کلمه یا شی را چنان متعلق به خودش میکند و آنچنان موفق است در ارائه و شناسنامهسازی برای آن مثلا شقایق را در شعر سهراب ببینید که دیگران تلاش میکنند، کمتر از آن اسم ساده در آثارشان بهره ببرند که یادآور آن شاعر نباشند و هویت کامل خود را حفظ کنند.
در سال ۱۳۸۲ نظریه ادبی با عنوان «شعر همگرا» را نوشتم
نظریهای در حوزه شعر نوشتید و سالها قبل در قالب کتاب منتشر کردید، اما چند سال بعد فرد دیگری توسط ناشر دیگری با موضوع آن نظریه منتشر کرده است، با توجه به اینکه از سال ۱۳۴۸ قانون حمایت از مولفان و مصنفان تصویب شده است، آیا پیگیری حق مالکیت فکری این نظریه ممکن است؟
ماجرا اینگونه است که در سال ۱۳۸۲ نظریه ادبی با عنوان «شعر همگرا» را نوشتم، کتاب در ارتباط با این نظریه در سال ۱۳۸۳ ثبت شابک و فیپا شد، اما مجوز نگرفت و در نهایت بهار ۱۳۸۶ این کتاب با عنوان تظاهرات تکنفره منتشر و در تیراژ دو هزار و ۲۰۰ نسخه پخش شد. در آن سال به عنوان ناشر هم فعالیت میکردم در نتیجه کتاب پرفروشی شد.
اما حدود ۲۰ سال بعد فردی این نظریه را پروبال داد، آن را به کتابی ۵۰۰ صفحهای تبدیل، به عنوان انقلاب ادبی در شعر فارسی ارائه و برای تثبیت آن تلاش کرد. دوستان و من متوجه شدیم کتاب ایشان در هفت بخش اصلی تالیف شده؛ ۶ بخش ابتدایی مقدمه و بخش هفتم که بخش انتهایی و نتیجهگیری است در آن شعر «همگرا» و «همگرایی» ارائه میشود. شعر «همگرا» و «همگرایی» نظریه بنده دقیقا با همان هویت و حتی نام نیز همان است.
نویسنده آن کتاب در اثرش هیچ اشارهای به اقداماتی که پیش از این انجام داده بودم، نکرده است و اثرش را به عنوان راهگشای بن بست شعر امروز معرفی میکند. چگونه باور کنیم کسی که داعیه پژوهشگری دارد، در فضای مجازی یا در میان کتابهایی که در حوزه شعر و ادبیات منتشر شده است، جستوجو نکرده باشد. البته در مصاحبهای که با یکی از مجلههای تخصصی حوزه شعر، از من نام میبرد، از اینجا میتوان فهمید از این نظریه و فعالیت من مطلع بوده است.
فروش کمافیسابق ادامه داشت
گفته شده کتاب دوم توسط یکی از ناشران بزرگ و شناخته شده منتشر شده است، آیا ناشر هم از اقدامات شما بیخبر بود؟
طبیعتا این نشر در عرصه ادبیات و هنر قابل احترام است، اما دلیل نمی شود کسی معترض نباشد و هر کسی حق دارد حقوق حقه خود را طلب کند. من هم همینطور. وقتی متوجه شدم کتاب مذکور در این نشر معتبر منتشر شده به دیدار مدیر این نشر که سابقه دوستی بیش از ۱۰ ساله هم داشتیم رفتم. کتاب خودم را با همه مستندات و توضیحات لازم ارائه کردم و او قول داد انتشار تا حصول نتیجه خواستههای من از سمت مولف متوقف شود. اما این امر محقق نشد و چاپ دوم و سوم و فروش کمافیسابق ادامه داشت. البته چندباری در مجالس مختلف مدیر نشر را دیدم و در اواسط زمستان هم نامه دیگری برای ایشان نوشتم و خواستار توقف و پخش و فروش این کتاب شدم. برای من عجیب است که چطور چنین نشری یک کارشناس دانا نداشته که جستوجوی کند و متوجه تکراری بودن نظریه بشود.
بیحسی گریبان شاعران ما را گرفته است
آیا تلاش کردید با رایزنی و گفتگو مشکل را حل کنید؟
بله قطعا دو سال و اندی صرف این ماجرا شد؛ دوبار برای مولف آن کتاب نامه نوشتم و توضیحات کامل و مستند دادم و خواستم همکاری کند. ایشان می گفت خوشحال باشیم هر دو نویسنده به یک نتیجه رسیده ایم. حال اینکه من در ۲۷ سالگی این نظریه را نوشتم و او در ۵۵ سالگی برداشت کردند و به هیچ وجهه همکاری نکردند.
هدف شما از شکایت چیست؟
البته گمان نمیکنم به حق و حقوق خودم برسم، کما اینکه کتاب منتشر (توسط نویسنده و ناشر دیگر) و سه بار چاپ و پخش شده است. هدفم این است که تابوی شکایت رسمی در سرقت ادبی را بشکنم و بگویم جوانترها و استخوان خردکرده ها هم اگر باور دارند حقی ضایع شده به محکمه بروند و عادت کنند سر تسلیم و سکوت پایین نیاورند؛ برای حق خود مبارزه کنند و مرعوب شهرت و قدرت و جو عمومی و تخصصی نشوند. در واقع کاری که من در شعرم و فعالیتهای فرهنگی اجتماعیام میکنم، چراغ افروختن است.
آیا از طرف دیگر شاعران و نویسندگان حمایتهایی در این زمینه دریافت کردهاید؟ نظر آنها در مورد این قضیه چیست؟
از آنجا که موضعگیریهای من و فعالیتم روشن است و یک نقطه سیاه هم نداشته همگان میدانند من بدون حاشیه هستم، اما از حق و حقوق حرفهای خودم نمیگذرم و معتقدم فروتنی در کار حرفهای خیانت است. از من حمایت شده است و دوستان بسیاری از ژانرهای (سبک) مختلف از شکایت بنده اعلام حمایت کردهاند. ضمن اینکه بیش از سه دهه سابقه فعالیت حرفهای دارم و بسیاری از اهل ادبیات با نظریههای من آشنا هستند و به مهر آنها و شعر، اندک آبرویی دارم. همانگونه که نوشته ام شعر بر سر ما تاج پادشاهی گذاشته است و ما باید کارگران خلق زیبایی باشیم.
تئوریسین غزل پیشرو فارسی هستم
من یک شاعر آوانگارد، نظریهپرداز شعر همگرا و تئوریسین غزل پیشرو فارسی هستم که بیشتر جوانان پیدا و پنهان در ژانر غزل پیشرو غزل مینویسند. اما میدانیم شکست یتیم است و پیروزی هزار پدر و مادر دارد. جریان مهم غزل پیشرو هم چنین بود که وقتی مطرح شد دیگرانی آمدند و هر کدام نامی بر آن گذاشتند و شکل ضعیف شده دست چندمی ارائه دادند و سمت و سوی خود کشیدند؛ اما کتاب (که من نوشتم) و مانیفست و تایید بزرگانی چون سیمین بهبهانی، داریوش مهرجویی، محمد علی بهمنی و دیگران و گذشت زمان خیلی چیزها را روشن کرد.