خویشکاری همدلانه ایرانی

۱. نوروز و بهار آنقدر ظرفیت همگرایی، همدلی و توأمانی فرهنگ ملی و دینی دارند و انبان فرهنگی ایران آنچنان از مفاهیم جهانداری، جهانبانی، خویشکاری، ایران شهری، ایرانشاهی، جهانشهری، جهانشاهی، و….پُر است که میتوان با استعانت از این مفاهیم غنی، دانشجویان گرامی را به پاسداشت همگرایی، صلحطلبی، دوستی و اعتدال، بهویژه در زمانهای تشویق کرد که کوششهای زیادی برای شکستن وحدت ملی ایران در جریان است. کیست که نداند بنیاد علم سیاست با تأسی از پدران بنیانگذار آن یعنی سقراط، افلاطون، ارسطو، و… جز بر اعتدال و میانهروی نیست؟ اشاره به چهار اصل بنیادین راستی، شجاعت، عفت و عدالت، جز حدِ میانه و اعتدال دوگانههایی نیستند که هر کدامشان نمود یک وجه افراطی در سرشت انسانی هستند. چنانچه شجاعت، حدِ میانه و اعتدال بزدلی و ترسویی از سویی و تهور و بیباکی از سوی دیگر است؛ عفت، حدِ اعتدال امساک و افراط در روابط جنسی است؛ راستی، حدِ اعتدال نگفتن همه چیز از سویی و درست گفتن آنچه گفته میشود از سوی دیگر است؛ عدالت، حدِ اعتدال قرار گرفتن هر چیزی در جای دقیق خود، نه در جایگاهی فروتر و نه در جایگاهی فراتر است. بدینسان، سنت اعتدالگرایی دیوانسالاری ایرانی به لحاظ فلسفی ریشه در مفهوم «أشه» دارد، در سپهر عینی و اجتماعی به مفهوم خویشکاری گره خورده و متفکران اسلامی این سنت را مبنای تأملات سیاسی و اجتماعی خود در طراحی اندیشه بوروکراتیک ایرانی قرار دادهاند.
۲. باری در سنت اسطورهای ایرانی، جهان دارای دو منشأ خیر و شر است و البته که سنت ایرانی بیشتر بر مدار خیر میچرخد و شرّ را استثنایی بر قاعده میداند. اندیشۀ ایران باستان بر دو ستون دین و اسطوره استوار است. مطابق اسطورههای ایرانی، تولید قدرت ریشه در امر قدسی دارد و تفکر سیاسی باستانی ایران بر آن است تا جلوهای از امر آسمانی را زمینی کند و شاخصهای قدرت آسمانی را در زمین جاری و ساری سازد. اندیشه ایرانی چه در سپهر اسطوره، چه دین و چه جامعه، بر نظم استوار است. به باور ایرانیان باستان، نظمی کیهانی یعنی «أشه» بر جهان حکمفرماست که سراسر گیتی را به هم پیوند زده است. این نظم، از چنان گسترهای برخوردار است که نظام سیاسی و اجتماعی روی زمین را نیز در برگرفته و در هماهنگی و تناظری یکبهیک با آن قرار داشته و بهواسطۀ آن، معنا پیدا میکند. شاه آرمانی در کانون این نظام، وظیفۀ انطباق نظم زمینی با نظم آسمانی را بر عهده دارد. شاه آرمانی بهسانِ الگوی عینی ناظم آسمانی از شش ویژگی در قالب شش مفهوم برخوردار بود: أشه، مظهر نظم و عدل؛ خشترووئیریه، مظهر اقتدار؛ اسپندارمذ، مظهر بردباری و رضایت؛ امرتات، مظهر جاودانگی؛ هوروتات، مظهر ترقی و کمالخواهی؛ وهومنه، مظهر اندیشه و پندار نیک. از این شش ویژگی، أشه جایگاه مهمی دارد و مفهومی جهانی است؛ چنانکه در فرهنگ غربی نیز آن را آرته وArt مینامند و معنای عام علوم انسانی از آن مستفاد میشود؛ چنانچه دانشکدههای علوم انسانی را در غرب Art and Sciences School مینامند. أشه با گاهشماری ایرانی معادل اردیبهشت ماه است و به باور ایرانیان به معنای نظم و عدل است. این کلمه، مرکب از دو جزء است؛ جزء اول، اَشا از جمله کلماتی است که طیفی از معانی ـ از راستی و درستی، نظم و عدل گرفته تا قانون، آیین و پاکی ـ را در برگرفته است. جزء دیگر این کلمه، واژۀ وهیشت، صفت عالی به معنای بهترین است. لذا آشه به عنوان عالیترین نمونه نظم و عدل است.
۳. سنت ایرانی برای عینیسازی مفهوم انتزاعی و اسطورهای أشه به خلق مفهوم دیگری پرداخته به نام «خویشکاری». این مفهوم نمود عینی اسطوره أشه بوده و معنای آن تقسیم کار و تفکیک نیروهای جامعه به چهار بخش است: دینیاران، رزمیاران، پیشهیاران و زمینیاران. این مفهوم به نظر نگارنده بنیادیترین مفهوم اندیشه و سیاست قدیم ایرانی است. علم سیاست ایرانی پیش از هر چیزی بیان نظاممند این تقسیم کار است که در ادامه در قالب یک سنت بوروکراتیک و اداری بازتاب پیدا کرده است. چنانچه دولت ساسانی را صاحب منظمترین دستگاه دیوانسالاری نسبت به همه دولتها و امپراتوریهای قدیم میدانند. در سنت ایرانی، خویشکاری به این معناست که تنها زمانی میتوان جامعه را بهدرستی و در هماهنگی با نظم أشه اداره کرد که جایگاه هر بخش از جامعه بهدرستی تعیین شده باشد. در ایران باستان که جامعه در حوزه اقتدار چهار نهاد دین، ارتش، برزگری و بازارگانی بوده، خویشکاری به معنی تقسیم جامعه به چهار حوزه دینیاری، رزمیاری، پیشهوری و کشاورزی بوده است. اگرچه علم سیاست ایرانی امروز از این ریشه تاریخی خود فاصله گرفته و بیشتر به جای تقویت و تحکیم سنت بوروکراتیک خود به تقلیدِ کمتر موجه از سنتهای دیگر سوق پیدا کرده (مقایسه کنید با علم سیاست امریکایی که همچنان بر ریشههای تاریخی نهادی و حقوقی خود پای فشرده و نتایجی کاربردی و مسئله محور به بار آورده است) و با فاصله گرفتن از آن سنت اداری و بوروکراتیک، بیشتر ماهیتی فلسفی و انتزاعی پیدا کرده است.[۱] در سنت خویشکاری ایرانی، علم سیاست علم اداره بهتر شهر و کشور بوده و تکنیکهای کاربردی برای مدیریت قلمرو سیاسی، وجه غالب آن بوده است. این سنت را میتوان در آثار مهمی چون نامه تنسر، کارنامه اردشیر پاپکان، عهد اردشیر، ارداویرافنامه، اوستا، و… ردیابی کرد و در دوره اسلامی نیز در آثاری چون شاهنامه، سیاستنامه، اخلاق ناصری و… بازتاب یافته است.
۴. نکته مهم و قابل توجه این است که این سنت توسط متفکران اسلامی با دوگانهسازیهای مخرب نه تنها طرد و رد نشد، بلکه مورد استفاده قرار گرفت و سنت اندرزنامهنویسی ایران عصر ساسانی، توسط متفکران منصف اسلامی به سنت سیاستنامهنویسی تبدیل و استمرار پیدا کرد و آثاری چون شاهنامه فردوسی، سیاستنامه خواجه نظامالملک توسی، اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین توسی و… این سنت بوروکراتیک و اداری را در آثار خود بازتاب دادند. خواجه نصیرالدین چهار سپهر سنت خویشکاری ایرانی را در قالب چهار مفهوم جدید و مترقی به عنوان نیروهای اصلی جامعه بازنمایی کرد و تقسیم کار جامعه را میان چهار گروه اهل قلم، اهل شمشیر، اهل معامله و اهل مزارعه ترسیم کرد. این مهمترین گونة توافق و همگرایی سنت اسلامی با سنت ایران باستان است. بدینترتیب، علم سیاست ایرانی امروز ما میتواند در همگرایی میان سنت ایرانی و سنت اسلامی که در متون کلاسیک و بنیانگذار تداوم پیدا کرده، همه وجوه زندگی عمومی ایرانیان را سامان دهی کند، و به جای انتزاعگرایی محض و تکیه بیش از حد بر نقاط اختلافی که بسیاری از آنها در سنتهای فکری و اندیشگی امور بدیهی و طبیعی به شمار میروند، میتواند اندیشه بوروکراتیک را تقویت کرده و درست مانند بنیانگذاران این سنت که وضعیت واقعی و موجود جامعه را بازتاب میدادهاند، به دنبال راه حل برای مشکلات موجود جامعه امروز ایران باشند.
۵. سخن نهایی این یادداشت آن است که هم الزامات اجتماعی و فرهنگی ایران امروز و هم سنتهای تاریخیِ، فکری و اندیشهای ایرانیان و هم سلوک رفتاری بنیانگذران سنت های اندیشگی ما، بر مفهوم توافق و همگرایی استوار است. از این رو، ضرورت دارد که اندیشه سیاسی امروز با تأسی از این سنتهای فکری و تاریخی و نیاز جدی جامعه امروز به توافق و همگرایی، طرحی نو در سیاستورزی خود در اندازد. بنابراین لازم است اولاً، اصحاب علم سیاست در باب این مفهوم ریشهدار تاریخی یعنی سنت بوروکراتیک ایرانی تأمل کنند و ابعاد، مختصات، ظرفیتها، نقایص و ناکارآمدی های آن را با رویکردی همدلانه و رو به پیشرفت بکاوند و درباره ابعاد گوناگون آن نظریهپردازی کنند. چنانچه پیشتر درباره سنت اندیشگی امریکا اشاره کردم که دانشمندان علم سیاست و حتی کنشگران آنها عناصر مهمی از ریشههای چهارگانه دینی، فلسفی، حقوقی آنگلوساکسونی و نهادی را که در جامعه اروپایی شکل گرفته بود، در منظومه جدیدی موسوم به «قانون سالاری» تدوین کردند. در سنت اندیشگی ایرانی نیز میتوان بر مفاهیمی مانند جامعه سالم و أشون، فرهنگ سنتی ایرانی و اسلامی و سنت اداری ترکیب یافته با سنت دوره اسلامی تأکید کرد و آن را در منظومه جدیدی به نام «سنت دیوانسالاری ایرانی» تدوین کرد.
دوم آنکه، نسل جوان را بر ظرفیتهای توافقساز سنتهای تاریخیمان بیشتر آگاه کنیم و تصوری دائما انتقادی و منفیگرایانه از ایرانی بودن در ذهن آنها پرورش ندهیم تا از ایرانی بودن خود شرمنده باشند، بلکه تأکید کنیم که ایران ما چند هزار سال پیش صاحب نظریههای بزرگی در حوزه مملکتداری بوده که در آثار کلاسیک بزرگی مانند کتاب های افلاطون و رساله الکبیادس اول و بعدها هگل و دیگران بازتابهای بسیار مثبتی داشته است و در دوره اسلامی با رویکرد همدلانه اندیشمندان اسلامی، این سنت تنومندتر شده است. و سوم آنکه، دانشمندان سیاسی ما با رویکردی همدلانه بکوشند تا برای دغدغههای ایران امروز راهکارهای نظاممند، علمی و قابل اجرا از درون سنت خودمان ارائه دهند و البته بهره از سنتهای دیگران، اگر در دستگاه هاضمه ایرانی قرار گیرد، ممدوح و پذیرفتنی است. اگرچه شناسایی و گفتگو درباره نقایص، کمبودها و اعتراف به ناداشتهها شرط توفیق است؛ اما رسالت اصلی ما تنها نقصشناسی نیست؛ بلکه شناخت نقص برای رفع آن و پیشبرد جامعه باید هدف علم سیاست باشد. و سرانجام آنکه، ایرانیان با استناد به مفهوم خویشکاری ید طولایی در نهادسازی دارند. بدینترتیب، دانشجویان و اصحاب علم سیاست با رویکرد حلمسئله میتوانند به جامعه و حکمرانی در حل مسائل بغرنج اجتماعی کمک کنند. آسیبهای اجتماعی، حقوق شهروندی، مهاجرت نخبگان، اتباع خارجی، مسائل نسلی، شیوههای نوین و مؤثر حکمرانی، تعامل دولت و ملت، بهره گیری از هوش مصنوعی برای اجزای گوناگون حاکمیت، نقش مردم در اقتصاد، همه و همه زمینههای ورود حلالمسائلی استادان و دانشجویان علم سیاست برای کمک به جامعه هستند؛ کاری که همواره پیشگامان علم سیاست در آن پیشتاز بودهاند.
[۱] . برای آگاهی از ریشههای فکری سنت اندیشه و سیاست ایرانی ر. ک.: شجاع احمدوند. “درآمدی بر بنیادها و نتایج علم سیاست در ایران”، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دوره ۴۹، شماره ۴، زمستان ۱۳۹۸، صفحه ۹۴۱-۹۵۷.*رییس دانشگاه علامه طباطبائی