«روانشناسی دموکراسی»؛ راهی به شناسایی چالشهای نهادهای دموکراتیک

«سادهترین روش برای درک دموکراسی نگاه به ریشه کلمه و تعریف آن به عنوان «قدرت مردم» است. شهروندان یک کشور دموکراتیک بر ارزشهایی که الهام بخش حکمرانی کشورشان اند و سیاستهایی که اجرا میشوند قدری کنترل دارند. در عمل این سخن به این معنی است که شهروندان با انواع مختلفی از مشارکت در فعالیتهای سیاسی از فرایندهای رسمی رأیگیری گرفته تا درخواست یا اعتراض میتوانند به طور جمعی در ترکیب مجلس و سیاستهایی که تصویب میشوند تأثیر بگذارند. با این حال در بحثهای مربوط به مشارکت سیاسی اغلب به رأیگیری اهمیت بیشتری داده میشود به این دلیل که اکثر کشورهای دموکراتیک با سیستم پارلمانی فعالیت میکنند. در این سیستم شهروندان به منظور انتخاب نمایندگانی که در مجلس حضور دارند در انتخابات رأی میدهند سپس گروهی از نمایندگان دولتی را تشکیل میدهند و سیاستهایی را که در برنامههای انتخاباتی خود مطرح کرده اند اجرا میکنند».
این بخش آغازین کتاب «روانشناسی دموکراسی» که قرار است به تبیین ریشههای روانی در پس چرایی مداخله و مشارکت مردم در سیاست بپردازد. این کتاب با در نظر گرفتن تأثیراتی که رسانهها و کارزارهای سیاسی دارند رویدادهای سیاسی باب روز و واقعی از جمله بهار عربی، برگزیت، جنبش جان سیاهپوستان مهم است، انتخابات آمریکا در سال ۲۰۲۰ و شیوع ویروس کووید ۱۹ را تحلیل میکند.
درن ج. لیلکر و بیلور آسلان اوزگول در این اثر خوانندگان را با خود در سفری همراه میکنند تا فرایندهای شناختی فعال آنان را از هنگامی که با خبری سیاسی درگیر میشوند تا زمانی که به خیابانها میریزند تا علیه سیاست و اقدامات دولت اعتراض کنند، بررسی کنند.
«روان شناسی دموکراسی» به ما نشان میدهد که در دوره پسا حقیقت و پوپولیسم، دموکراسی قوی و مستحکم به همان اندازه ای که به روند انتخابات متکی است به احساسات و هیجانات شهروندانش از جمله اعتماد، احساس تعلق، احساس توان یافتگی و نمایندگی شدن وابسته است.
درن ج. لیلکر دانشیار رشته ارتباطات سیاسی در دانشگاه بورنموث انگلستان و نویسنده کتاب «شناخت و ارتباطات سیاسی» است. بیلور آسلان اوزگول نیز مدرس دانشگاه برونل لندن در انگلستان در رشته ارتباطات سیاسی و نویسنده کتاب «رهبری اعتراضات در عصر دیجیتال فعالیت جوانان در مصر و سوریه» است.
در بخشی از مقدمه این کتاب با عنوان «درک مفهوم دموکراسی» و در صفحه ۱۷ میخوانیم:
«برای اینکه یک دموکراسی به واقع قوی و سالم باشد، شهروندان یک کشور دموکراتیک باید به نهادهای دموکراسی اعتماد کنند، اما نه الزاماً به تمامی سیاستمداران، چرا که شکاک بودن مفید است، بلکه اعتماد باید به سیستم دموکراسی باشد که از مردم در برابر کنشگران خودخواه، متقلب و فاسد محافظت میکند. همچنین شهروندان باید احساس کنند که از قدری قدرت و تأثیرگذاری بر خوردارند و دست کم زمانی که دیدگاههای خود را بیان میکنند قانون گذاران به دغدغههای آنها گوش میدهند و صادقانه پاسخ میدهند اینها شرایطی پایهای هستند که پدیدآورنده آن احساسات مثبت توان یافتگی و تعلق اند که بیشتر شهروندان باید تجربه کنند.»
کتاب «روانشناسی دموکراسی» که با ترجمه نازی اکبری رواندرمانگر ساکن لندن به فارسی برگردانده شد است، ۵ فصل دارد: «شهروندان هیجانی»، «پردازش ارتباطات سیاسی»، «تفکر درباره سیاست»، «مشارکت ساسی»، «درک روانشناسی دموکراسی معاصر».
در بخشی از این کتاب که انتشارات ققنوس در ۱۵۸ صفحه روانه بازار کتاب کرده است، میخوانیم:
«سوگیری ممکن است به سازماندهی اطلاعات در طرحواره نفوذ کند. نخست این که ممکن است ما به جای اولویت دادن به اطلاعات منطقیتر احساسات را در اولویت قرار دهیم. دوم این که، برخی تصاویر ممکن است برجسته باشند زیرا تصویری را که مایلیم در ذهن داشته باشیم نمایش میدهند یا عملکرد خاصی را که در جستجویش هستیم باز مینمایند. سوم این که ممکن است بر منبعی که به نظر معتبرترین میرسد تکیه کنیم که ممکن است به جای آنکه کسی باشد که بیشترین تخصص را دارد دوستی باشد که تمایل بیشتری داریم از او الگوبرداری کنیم یا در او تأثیر بگذاریم. در حالی که احساسات به طور خودکار به تصمیم گیری ما سمت و سو میدهند، روشهای اکتشافی دیگر صرفاً محرکهایی خارجی هستند که ممکن است بیش از ارزش واقعیشان به آنها اعتبار داده شود. با این حال، معمولاً زمانی که انتخاب پیچیده است، از این نوع روشهای اکتشافی که بر اساس سوگیریهای فردی اولویت مییابند برای داوری استفاده میشود.» صفحه ۸۶