
به گزارش غذا و تغذیه به نقل از شهرمردم ، دستاورد آثار «علیخانی» تبدیل شدن به حافظه فرهنگی بخشی از ایران است، به گزارش محمد کشاورز: «خاموشان» بازتابی زنده از فرهنگ و زیست بومی الموت به گزارش فاطمه مقدم خبرنگار شهرمردم، در بحبوبه بحران های اجتماعی شاید عمیق ترین مرهم بر زخم های جامعه انتشار کتابی از دل فرهنگ یک کشور باشد. کتابی که بازتابدهنده هویتی غنی، سرشار از تاریخ و معنویت است؛ هویتی که طی 40 سال اخیر عامدانه و غیر عامدانه تحقیر شده و کم اهمیت جلوه داده شده است. شاید به یقین بتوان گفت آنچه که می تواند به بازگرداندن جایگاه حقیقی و ارجمند هویت ایرانی در نگاه جامعه کمک کند ادبیات باشد. هنگامی که مکان و بستر زندگی به یک شخصیت فعال و کنشگر در آثار ادبی تبدیل میشود، آن زمان است که هویت در دل مخاطب راه پیدا میکند و ارزش و اهمیت خود را به رخ میکشد. شاید در این برهه بیش از هر زمانی به یک نگاه اصیل و هنرمندانه نسبت به هویت نیاز داریم؛ نگاهی که فراتر از سیاست و اقتصاد و تحولات اجتماعی روزمره به ایرانی و ایرانی و داشته هایش بنگرد، والا نگاه سیاسی و اقتصادی واجتماعی در این روزهای بحران زده و تب زده جز سرخوردگی چیزی به همراه نخواهد داشت. ما نیازمند آنیم که بتوانیم سربلند کنیم؛ لحظهای از میان تمام تحقیرهای سیاسی و اجتماعی که بر ما تحمیل شده، خود واقعیمان را در آیینه تمامنمای هنر و ادبیات ببینیم. آیینه ای که در آن میتوانیم بازتاب زیباییهای شگرف و عمیق هویتمان مشاهده کنیم زیباییهایی که در طول قرنها و از میان فراز و نشیبهای تاریخ، همچنان پابرجا ماندهاند.
ادبیات به مثابه حافظه زنده جامعه، عمق و لایههای زیرین زندگی و فرهنگ ایرانی را ثبت و بازگو میکند، لایه های ظریفی که از فرهنگ و زیست مردم در داستان کوتاه و رمان روایت می شود جایگزینی در کتابهای تحقیقی یا تاریخی یا جامعه شناسانه نخواهد داشت چراکه کم و کاستی را در برابر داشته هایی متعدد آن به ظرافت نشان می دهد. اینگونه ادبیات به ما کمک میکند تا فراتر از ظاهر به ریشهها و عمق هویت خود بازگردیم و شاید در این بازگشت، راهی برای بازسازی و احیای هویت زخم خورده مان بیابیم!
کتاب «خاموشان» اثر یوسف علیخانی، تصویری عمیق و تأملبرانگیز از زندگی روستاییان بخش الموت ایران در نزدکی شهر قزوین ارائه می دهد. روستائیانی که هنوز به گویش الموتی یا تاتی سخن می گویند و بخشی از فرهنگ و سنت های ایران را زنده نگه داشته اند.
رمان خاموشان در کتابفروشی شیرازه رونمایی شد
مراسم رونمایی و دورهمی مجموعه داستان «خاموشان» نوشته یوسف علیخانی، شامگاه یکشنبه ۵ مرداد در کتابفروشی شیرازه با حضور نویسندگان و علاقمندان ادبیات برگزار شد. در این مراسم، علیخانی نویسنده کتاب «خاموشان» در سخنانی کوتاه به نقش مؤثر شیراز در مسیر حرفهای خود اشاره کرد و گفت: من همکاری و ارتباط نزدیکی با نویسندگان برجسته شیرازی مانند شهریار مندنیپور، ابوتراب خسروی و احمد اکبرپور داشتهام. میتوان گفت آغاز زندگی ادبی من به اقامت یک هفتهای در منزل شهریار مندنیپور بازمیگردد، زمانی که به عنوان روزنامهنگار برای مصاحبه به دیدارش رفتم به مدت یک هفته در خانه اش اقامت کردم درباره ادبیات گفت و گو می کردیم. بخشی از آن مصاحبه در کتاب «نسل سوم داستاننویسان» به همت نشر مرکز منتشر شده است.
سؤال اصلی «خاموشان» این است: با گذشته خود چه خواهید کرد؟ ثبت، سکوت یا انکار؟
سندی مومنی که به عنوان منتقد در این نشست حضور داشت درباره جدیدترین اثر یوسف علیخانی خاموشان گفت: منظومه فکری علیخانی در آثارش پیوند تنگاتنگی با کلید واژه حافظه فرهنگی دارد . حافظه فرهنگی یعنی بیان ساده بخشی از حافظه جمعی ماست که از طریق روایت ها و آثار ادبی و اسطوره نسل به نسل منتقل می شود. حافظه فرهنگی با تاریخ رسمی تفاوت دارد. درواقع حافظه فرهنگی تجربه زیسته مردم است که در قالب ادبیات اسطوره و واژه ها به ثبت می رسد.
وی سه بازوی اصلی حافظه فرهنگی در آثار علیخانی را نخست، روستای میلک، محل تولد نویسنده؛ دوم، نهاد خانواده که جایگاه زن، نقش محوری خانه پدری و کارآمدیها و ناکارآمدیهای آن را به تصویر میکشد؛ و سوم، فرهنگ کار و طبیعت که ارتباط انسان با طبیعت و آموزههای آن را برجسته میکند خواند و گفت: نکته مهم آنست که روستای میلک بستر تمام این مفاهیم است که در یک نمای کلی این دستاورد سویه ها معنابخشی به زندگی را نشان می دهد.
این منتقد درادامه معتقد بود علیخانی در رمان های سه گانه خود “قدمبخیر مادربزرگ من بود”، “اژدهاکشان”، و “عروس که همگی به طور ضمنی درحال بازنمایی روستای محل تولد نویسنده میلک است. در این داستانها، زندگی روستایی با خرافهها، روابط انسانی زنده و سیالیت میان اسطوره و رفتارهای مردمی به تصویر کشیده شده است و درواقع روستا دراین سه مجموعه به شدت زنده است.
نویسنده کتاب حاشیه امن توضیح داد: در «خاموشان» اما وضعیت متفاوت است؛ روستا مرده یا در حالت انتظار مرگ به سر میبرد و لحن روایت نیز کندتر، تلختر و سوگوارتر شده است. در این مجموعه، تاثیر فرهنگ شهری بر زیست روستاییان به شکل مستقیم و غیرمستقیم دیده میشود و فضای داستانها بر مرگ و سکون تأکید دارد.
مومنی همچنین به تفاوت دیدگاه علیخانی با دیگر روستانویسان ایرانی اشاره کرد گفت: برخلاف نویسندگانی چون محمود دولتآبادی در کلیدر و جای خالی سلوج، غلامحسین ساعدی در عزاداران بیل و امین فقیری در دهکده پر ملال که روستا را عرصهای برای نمایش فقر، خشونت و سرکوب اجتماعی میبینند، علیخانی روستا(میلک) را به مثابه جهانی مستقل، رازآمیز و شاعرانه معرفی میکند. هرچند شخصیتهای داستان او درگیر خرافه و فقر هستند، اما روایتها نقد اجتماعی مستقیم نیستند و نویسنده با زبان محلی و خیالانگیز خود، جهان بومی را بازسازی میکند.
ثبت تجربه زیسته فراموششدگان روستا و حاشیهنشینان ایرانی در خاموشان
این منتقد ادبی در ادامه درباره مسئله اجتماعی «خاموشان» بیان کرد: دستاورد آثار علیخانی تبدیل شدن به حافظه فرهنگی بخشی از ایران است. اما «خاموشان» چگونه به حافظه فرهنگی ایران پیوند میخورد؟ دستکم از دو طریق: نخست از طریق زبان، آیینها و فرهنگی که روایت میکند؛ در این مجموعه داستان، زندگی همراه با آیینها وجود دارد و مردم هنوز اسطورهها را زنده نگه داشتهاند. دومین راه، روایت تجربه زیسته فراموششدههاست؛ مردمانی که در «خاموشان» سوژه قرار گرفتهاند و در جامعه جایگاهی ندارند، از جمله حاشیهنشینها و روستاییان فراموششده. در مجموع این داستانها میتوان زیست این مردم فراموششده را مشاهده و به لایههای عمیق زندگی آنها پی برد.
مومنی افزود: «خاموشان» یک مسئله اجتماعی مهم دیگر را نیز به نمایش میگذارد و آن پیر شدن جمعیت است. این پدیده نه تنها در جامعه روستایی، بلکه در شهرها و کلانشهرهای ما نیز مشهود است، اما تدابیر لازم توسط نهادهای مسئول حکومتی اندیشیده نشده و سالمندان حمایتی دریافت نمیکنند. پیر شدن جمعیت روستایی دارای ابعاد پیچیدهای است که در تمام داستانهای «خاموشان» به چشم میخورد؛ از جمله مهاجرت جوانان، نبود فرصتهای شغلی برای آنان، و به مخاطره افتادن سلامت روان سالمندان در غیاب جوانان. همچنین، نبود مکانی مناسب برای اسکان و حمایت از سالمندان یکی دیگر از چالشهای مهم است. این مسائل همگی جنبههای یک مسئله اجتماعی گسترده هستند که در تکتک داستانهای «خاموشان» نمایان شدهاند. پیر شدن جمعیت در این مجموعه داستانها به یک آسیب اجتماعی جدی تبدیل میشود که از طریق فروپاشی بافت اجتماعی بروز مییابد و نشانه تلخ آن، بیهویتی و سرخوردگی بازماندگان روستا است.
به گفته این منتقد ادبی، «خاموشان» دو واحد درسی مسائل اجتماعی در حوزه جامعه روستایی ارائه میدهد.
نویسنده جامعه متن و خشونت با اشاره به سه موضوع کلیدی مطرحشده در «خاموشان» گفت: این مجموعه مرثیهای است بر جانهای انسانی مرده و فراموششده و همچنین طبیعتی که رو به مرگ است. داستانهای «خاموشان» هر یک روایتی از دل طبیعت دارند و از این منظر، این اثر نوعی مرثیه محسوب میشود. اما از سوی دیگر، «خاموشان» مرثیهای تمامعیار نیست، زیرا راوی در مقابل این مرثیه دست و پا بسته نیست و با ثبت آنها به تلاشی است برای جلوگیری از مرگ مطلق دست زده است.
مومنی در ادامه گفت: سؤال اصلی که این مجموعه پیش روی مخاطب میگذارد این است:با گذشته خود چه خواهید کرد؟ آن را ثبت خواهید کرد، کاملاً فراموش خواهید کرد یا به ندرت و با حسرت به آن نگاه خواهید کرد؟ سکوت، ثبت یا انکار کدام را انتخاب می کنید. و اینجاست که ادبیات همچون نوری بر صحنه زندگی میتابد زیرا ادبیات حافظه زنده یک جامعه است و اجازه نمیدهد رویدادی به فراموشی سپرده شود. «خاموشان» در قامت ادبیات، نه تنها رویدادها بلکه صداها و سکوتها را از تاریکی فراموشی نجات داده است.
این منتقد ادبی درباره زبان بومی حاضر در آثار علیخانی، که شامل کلمات و اصطلاحاتی با گویش الموتی است، آن را یک سرمایه ادبی و فرهنگی دانست. این زبان با وجود داشتن واژگانی ناآشنا برای خوانندگان شهری، بهواسطه داستانپردازی استادانه، توانسته خواننده را جذب کند و حافظه فرهنگی را بهخوبی ثبت و ضبط نماید. این ویژگی یکی از دلایل اصلی تمرکز و حرفهایتر شدن خوانندگان داستانهای کوتاه علیخانی است.
محمد کشاورز: ثبت حافظه فرهنگی بخشی از ایران در آثار یوسف علیخانی
محمد کشاورز، داستان نویس شیرازی، در نشست بررسی آثار یوسف علیخانی به نقش برجسته ادبیات اقلیمی در شناساندن فرهنگ مناطق مختلف ایران به جامعه کتابخوان اشاره کرد. او با یادآوری نامهایی چون صادق چوبک، احمد محمود، امین فقیری و غلامحسین ساعدی، گفت این نوع ادبیات پس از اصلاحات ارضی و با ورود سپاه دانش و دیگر نهادهای مدرن به روستاها، مورد توجه و تحول جدی قرار گرفت.
نویسنده کتاب روباه شنی افزود: تفکرات شرق سوسیالیستی نیز در ترویج ادبیات اقلیمی تأثیرگذار بود از این رو در آثار نویسندگان اقلیمی، مردم اغلب پیچیده، گرفتار خرافات و فقر به تصویر کشیده شدهاند. وی یادآور شد که در آثار محمود دولتآبادی، بهویژه در حوزه خراسان و سبزوار، این روایتها به شکل واقعگرایانهتر و رواییتر ارائه شدهاند. اما در آثار یوسف علیخانی، ضمن بیان خرافات و ترسها، روانشناسی شخصیتها نیز مورد واکاوی قرار میگیرد. شخصیتهای علیخانی، در عین عینیت داشتن، دارای ذهنیت و درونیاتی هستند؛ آنها حادثهای شگرف خلق نمیکنند بلکه صرفاً زندگی میکنند.
این نویسنده شیرازی همچنین بر اهمیت جهان داستانی علیخانی که در اقلیم الموت میگذرد تأکید کرد و گفت: علیخانی به دلیل تولد، زیست و ارتباط مداوم با این اقلیم، تمام عناصر طبیعی و انسانی این منطقه، از خاک و گیاه گرفته تا جانوران و مردم آن را به خوبی میشناسد. همین شناخت عمیق توانسته صمیمیت و واقعگرایی را همزمان به مخاطب منتقل کند.
به گفته کشاورز، کتابهای علیخانی نه تنها زندگی و فرهنگ مردم این منطقه را به ثبت رساندهاند، بلکه بهعنوان حافظه ادبی ایران در ثبت و نگهداری شیوههای زیست بومی جایگاه ویژهای دارند.
خاموشان» مجموعه داستانی تازه از یوسف علیخانی، شامل ۳۲ داستان، است که اخیراً در نشر آموت به چاپ رسیده است.