
به گزارش غذا و تغذیه به نقل از شهرمردم ، مسعود محجوبی – خبرنگار شهر مردم، ابتدا نگاهی بیندازیم به تیترهای مهم دو سال گذشته فوتبال ایران؛
دو سال پیش: مدیرعامل پیشین استقلال گفت که اختلاس چند میلیاردی خود را پس نمیدهد و به جایی هم پاسخگو نیست.
حدوداً یک سالونیم پیش: مدیرعامل باشگاه تراکتورسازی تبریز در مراسم ختم همسر خود، سه بازیکن ملیپوش تیم پرسپولیس را اغوا و دروازهبان این تیم را، در حالی که تحت قرارداد باشگاه خود بود، به عضویت تیم متبوعش درآورد.
سال گذشته: بازیکنان بوسنیایی استقلال بدون انجام حتی یک بازی برای این تیم، غرامت میلیوندلاری گرفتند.
همین چند ماه پیش: باشگاه سپاهان با ویسام بنیدر در حالی قرارداد بست که وی از هیچ باشگاهی در دنیا، به علت داشتن پرونده باز فساد اخلاقی و خشونت علیه زنان، پیشنهادی نداشت.
ماه گذشته: مدیرعامل باشگاه مس رفسنجان به همراه رئیس کمیته داوران، رئیس سازمان لیگ، مدیر یک سایت معتبر ورزشی، پیشکسوت خوشنام فوتبال و چندین و چند چهره مطرح دیگر در این حوزه، به علت فساد گسترده مالی، محروم شدند.
دیروز: باشگاه استقلال بدون انجام حتی یک بازی، به بازیکن پا به سن گذاشته باشگاه رقیب میلیاردها تومان خسارت پرداخت کرد.
امروز: نتیجه آزمایش هپاتیت بازیکن پرسپولیس مثبت اعلام شد؛ آزمایشی که باید قبل از عقد قرارداد انجام میشد.
و فردا، شکایت فابیو گاریله برزیلی، که با اشتباه وحشتناک مدیران استقلال که برای ایشان آفر امضا شده فرستادند، در مجامع بینالمللی، به احتمال قریب به یقین منجر به محکومیت طرف ایرانی و باز هم پرداخت غرامت چند صد هزار دلاری خواهد شد که البته همه میدانیم آخرین مورد هم نخواهد بود.
تعجب نکنید، اینجا ستون حوادث نیست؛ اینها تنها گوشهای از روزمرگی فوتبال ایران است.
بیایید کمی به گذشته برگردیم؛ وقتی در ابتدای دهه هشتاد، محسن صفاییفراهانی، رئیس وقت فدراسیون فوتبال، لیگ آماتور ایران را حرفهای اعلام کرد، بارقه امید در دل فوتبالدوستان زنده شد که دیگر دوران عقبماندگی به سر آمده و قرار نیست در جام جهانی زنگ تفریح بزرگان شده و یا تیمهای باشگاهی ما دوباره در آسیا آقایی خواهند کرد. ولی زهی خیال باطل!
تنها دستاورد حرفهای شدن فوتبال ایران، سرازیر شدن پولهای بیحسابوکتاب و به تبع آن، هجوم افسارگسیخته دلالان به این صنعت نوظهور بود.
البته پر واضح است که جماعت کارچاقکن تنها عاملین فساد در فوتبال نیستند.
یک غده سرطانی ابتدا مشکلی قابل درمان است، پس از مدتی تبدیل به معضل میشود و اگر باز هم درمان نشود، همه اعضا را درگیر کرده و نهایتاً منجر به مرگ صاحبش میشود.
وقتی سرخهای تهرانی سه بازیکن پانامایی خریدند و بدون حتی یک بازی رسمی و فقط با چند جلسه تمرین، عذر آنها را خواستند، به نظر یک خبر کماهمیت فوتبالی میآمد؛ چون مرسوم است که بازیکن در تمرین شرکت کند و اگر نظر سرمربی را جلب نکرد از مجموعه خود جدا شود. ولی قسمت دردآور ماجرا آنجایی بود که خبر آمد این باشگاه مشهور مبلغ ۴۰۰ هزار مارک آلمان را به ایجنت این بازیکنان پرداخت کرده است. اگر سازمان بازرسی یا مسئولان مربوطه همان زمان به این تخلف آشکار واکنش نشان داده و با مسببین امر برخورد قاطع میکردند، شاید این غده در آغاز، خوشخیم خیلی زود درمان میشد. ولی نتیجه مماشات مدیران وقت آن شد که به فاصله چند سال، خبری دردناکتر فضای فوتبال ایران را تحتالشعاع قرار داد.
پرویز سیار، کارشناس و پیشکسوت خوشنام داوری کشورمان، در برنامه زنده تلویزیونی، به صراحت و با جمله معروف «سکه لای گز» از فساد و رشوه در جامعه داوری و تیم متمول صنعتی خبر داد. این بار اما به دستور دکتر دادکان، رئیس وقت فدراسیون فوتبال، داور مزبور محروم شد، ولی شرمآور آنکه امروز آن داور تبدیل شده به کارشناس محترم داوری و آن رئیس فدراسیون خانهنشین شده است.
مدتی بعد، یکی از بازیکنان تیم استقلال ادعا کرد که در مکملهایی که بازیکن محبوب این تیم از دوبی با خود آورده و تمامی بازیکنان استفاده و سپس در شهرآورد بزرگ تهران بازی کردهاند، مواد نیروزا پیدا شده، ولی باز هم آب از آب تکان نخورد.
دیگر بگذریم از خرید کتوشلوار مدیرعامل پرسپولیس از حساب باشگاه و تقلبهای مکرر در انتخابات هیئتهای فوتبال وغیره.
البته تنها روسیاه این ورزش فوتبالیها نیستند؛ از آبروریزی دوومیدانیکاران در آوردگاه کره جنوبی تا پاچهخواریهای تهوعآور رئیس لُمپن فدراسیون کشتی و صدها مثال دیگر که میتوان زد.
شاید به گمان ابوالحسن داوودی، کارگردان طناز سینما، جیببُرها به بهشت نروند، ولی لااقل میدانیم امروز آنها ورزش و بهویژه فوتبال ایران را تبدیل به بهشت خود و دوزخ عاشقانش کردهاند.