اقتصادی

واقعیت نرخ ارز را بازار تعیین می‌کند، نه شعارهای سیاست‌گذاران

خبرگزاری مهر؛ گروه اقتصاد – علی فروزان فر؛ روز گذشته در مصاحبه‌ای با عنوان «بازار دلار؛ میدانی که دولت خود بازیگر و داور آن است»، فرشاد پرویزیان، اقتصاددان، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل اقتصادی، در بخش نخست گفت‌وگوی خود با ما به تشریح نقش دولت در شکل‌گیری نوسانات ارزی، اثرات تزریق درآمدهای نفتی بر نقدینگی و تورم، پدیده‌هایی همچون تب هلندی، فنر ارزی و تأثیر محدودیت‌های ارزی بر تولید داخلی پرداخت.

او در بخش اول این مصاحبه با استناد به تجربه چند دهه اقتصاد ایران، توضیح داد چگونه ساختار بودجه‌ای و رویکرد دولت به چاپ پول، حتی در نبود تحریم، می‌تواند جهش‌های قابل‌توجهی در نرخ ارز ایجاد کند. اکنون در ادامه، به سراغ بخش دوم این گفت‌وگو می‌رویم.

واقعیت نرخ ارز را بازار تعیین می‌کند، نه دستور بانک مرکزی

پرویزیان در ادامه و در پاسخ به پرسش درباره اینکه آیا نرخ فعلی ارز را می‌توان «واقعی» دانست یا این‌که بیشتر ناشی از انتظارات تورمی است، گفت: هرگونه تفکیک «واقعی» و «غیرواقعی» بودن نرخ ارز در شرایط فعلی، وارد فضای پوپولیستی و بازی‌های سیاسی می‌شود.

او توضیح داد که نرخ ارز، هرچه باشد، در لحظه برآیند عرضه و تقاضا در بازار است و همین نرخ، نرخ واقعی محسوب می‌شود، چه رئیس کل بانک مرکزی از آن خوشش بیاید یا نیاید.

پرویزیان تأکید کرد: اگر کسانی معتقدند نرخ فعلی واقعی نیست، باید حاضر باشند اموال، دارایی‌ها و حتی مسکن و طلاهای خانواده خود را با همان نرخ به بازار عرضه کنند؛ اما همه می‌دانیم در عمل هیچ وقت چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد.

این کارشناس ارشد اقتصادی افزود، تعریف علمی نرخ واقعی، همان رقمی است که از تعامل آزاد عرضه و تقاضا در بازار حاصل می‌شود.

وی خطاب به رئیس‌کل بانک مرکزی پرسید: اگر معتقدید نرخ دلار ۱۰۵ هزار تومانی واقعی نیست، بفرمائید کدام رقم واقعی است؛ ۶۰ هزار تومان؟ ۸۰ هزار تومان؟ چه نرخی به نظر شما واقعی است؟ با همان نرخ، ارزش دارایی‌های خود را محاسبه و به فروش بگذارید.

تأمین کالاهای اساسی بهانه نظام چند نرخی ارز

پرویزیان با انتقاد تند از رویکرد مداخله‌گرایانه بانک مرکزی گفت که این نهاد نه‌تنها نرخ رسمی ارز را به شکل دستوری اعلام می‌کند، بلکه برخی مسئولان، اختلاف نرخ خود با نرخ بازار را با این استدلال توجیه می‌کنند که بخش عمده مایحتاج کشور را با دلار ارزان‌تر تأمین می‌کنند و مدعی هستند بیش از ۹۰ درصد نیاز کشور و کالاهای اساسی با همان نرخ تأمین می‌شود.

به گفته او، اصل ماجرا این است که بانک مرکزی خود را در جایگاه «صلاح‌دان» اقتصاد می‌بیند و تصمیم می‌گیرد چه نرخی برای کشور مطلوب است؛ در حالی‌که فعالان اقتصادی باید بتوانند آزادانه و بر اساس واقعیت بازار فعالیت کنند.

این کارشناس اقتصادی در واکنش به اقدامات صلاحدیدی بانک مرکزی و با انتقاد از سیاست‌های سهمیه‌بندی و تعیین نرخ‌های دستوری گفت: بانک مرکزی عملاً نقش فعالان اقتصادی را نادیده می‌گیرد و خود را مأمور تعیین مصلحت می‌داند.

وی با طرح پرسش مستقیم خطاب به مدیران ارشد نظام پولی افزود: اصلاً بانک مرکزی کیست که برای من فعال اقتصادی تعیین تکلیف کند؟ چه کسی گفته شما مصلحت من را بهتر از خودم می‌دانید؟

پرویزیان با تأسف ابراز داشت: دهه‌هاست که با این منطق، اقتصاد کشور به صورت دستوری و صلاحدیدی اداره شده و نتیجه آن، همین وضعیتی است که امروز در اقتصاد کشورمان تجربه می‌کنیم.

این استاد دانشگاه با یادآوری تجربه تلخ دلار ۴۲۰۰ تومانی برای واردات دارو خاطرنشان کرد: یک‌زمانی بانک مرکزی تصمیم گرفت با نیت خیر، ارز ارزان برای واردات دارو تخصیص دهد. نتیجه چه شد؟ همین داروها بعداً با دلار ۳۰ هزار تومان در عراق قاچاق فروخته شد. مگر این اتفاق نیفتاد؟

به باور این استاد دانشگاه، نپذیرفتن واقعیت بازار، تلاش برای تحمیل نرخ‌های دستوری و نمونه‌هایی از این دست همواره نشان داده است که سیاست‌های سهمیه‌بندی ارز و تعیین نرخ‌های دستوری، به جای کنترل بازار، تنها باعث ایجاد رانت، قاچاق و بی‌اعتمادی فعالان اقتصادی شده و نتیجه‌ای جز ایجاد شکاف بین قیمت رسمی و آزاد و در نهایت بی‌ثباتی بیشتر اقتصادی نخواهد نداشته است.

اگر نرخ صرفاً ناشی از انتظارات تورمی است، خب انتظارات را مدیریت کنید!

این اقتصاددان در ادامه به شرایط ویژه کشور اشاره کرد و گفت قبول دارم که وضعیت فعلی تنها ناشی از عوامل داخلی نیست.

به گفته او، ایران هم‌زمان با جنگ اقتصادی، تحریم‌های گسترده و حتی تهدیدهای مکانیزم ماشه مواجه است و همه این عوامل در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و نرخ ارز اثرگذارند.

پرویزیان تصریح کرد که بخشی از جهش نرخ ارز ریشه در انتظارات دارد و قبول دارد که این مؤلفه روانی در شرایط فعلی به شدت فعال شده است. اما او بلافاصله خطاب به مسئولان ذیربط پرسید: سوال اصلی این نیست که بپذیریم انتظارات وجود دارد؛ پرسش این است که آیا می‌توانید این انتظارات را اصلاح و به نقطه تعادل برگردانید یا خیر؟

وی تأکید کرد که مدیریت انتظارات عمومی نیازمند پذیرش واقعیت‌های اقتصادی و شفافیت در سیاستگذاری است؛ در غیر این صورت، صرفِ ذکر این‌که افزایش نرخ‌ها ناشی از انتظارات تورمی است، کمکی به بهبود بازار نخواهد کرد.

فشنگ‌های مکانیزم ماشه مشقی نیست!

پرویزیان در بخش دیگری از گفت‌وگو به اثرات احتمالی فعال شدن مکانیزم ماشه بر اقتصاد ایران اشاره کرد و گفت که همه از پیش می‌دانند تداوم یا احیای این سازوکار و قطعنامه‌های مرتبط، چه پیامدهایی برای فروش نفت ایران خواهد داشت.

به گفته او، مردم امروز مانند گذشته نیستند که این اقدامات را «کاغذپاره» تصور کنند؛ اکنون می‌دانند این تصمیم‌ها واقعی است و آثار مستقیم بر اقتصاد دارد.

او با انتقاد از افرادی که مکانیزم ماشه را «تیر مشقی» می‌نامند، افزود: «یا دلار و مفهومش را نمی‌دانید یا نمی‌خواهید بدانید! یا سواد ندارید که بفهمید نرخ ارز یعنی چه، یا آن‌قدر از نظر اقتصادی تأمین هستید که تغییر نرخ دلار کوچک‌ترین اثری بر زندگی‌تان ندارد.»

وی همچنین یکی از چهره‌های سیاسی را که مکانیزم ماشه را تیر مشقی خوانده است و متخصص سیستم‌های انرژی است، مخاطب قرار داد و پرسید چرا بجای این اظهار نظرات با وجود این تخصص، مشکل ناترازی انرژی را در مجلس حل نکرده است.

این استاد دانشگاه تأکید کرد برخی صرفاً با طرح ادعاهای غیرکارشناسی، تلاش می‌کنند کشور را اداره کنند، در حالی که نتیجه چنین رویکردی تحریک انتظارات منفی در بازار است.

او افزود: فعالان اقتصادی هوشیارند. اگر واقعاً مکانیزم ماشه بی‌اثر است، چرا شاخص بورس در همین مدت اخیر این‌قدر سقوط کرده؟ مگر نه این‌که بخش عمده بازار سرمایه را شرکت‌های حقوقی، خصولتی و نیمه‌دولتی تشکیل می‌دهند؟ اگر شرایط بی‌اثر است، آیا آن‌ها این را تشخیص نمی‌دهند؟

پرویزیان گفت مشکل اینجاست که برخی مقامات یا واقعاً اقتصاد را نمی‌دانند، یا تصور می‌کنند مردم از آن بی‌خبرند.

او افزود: صرفاً برای بی‌اعتبار کردن رویدادها می‌گویند این‌ها ناشی از انتظارات است. این همان ترجمه کلمه Expectations است که بعد هم به زبان فارسی می‌گویند انتظارات روانی! و نتیجه می‌گیرند که بازار صرفاً دچار توهم روانی است.

مکانیزم ماشه مسیر تجارت ایران را طولانی‌تر و هزینه‌ها را سنگین‌تر می‌کند

این کارشناس ارشد اقتصادی در ادامه به تشریح مفهوم واقعی «انتظارات» در بازار ارز پرداخت و توضیح داد که این واژه به برداشت و تصور فعالان اقتصادی و مردم از وضعیت معاملات و نرخ‌ها در آینده اشاره دارد.

به گفته او، وقتی سخن از فعال شدن مکانیزم ماشه به میان می‌آید، معنایش این است که هر کشتی حامل محموله از ایران در آبراه‌های بین‌المللی و یا هر کشتی در مسیر ایران می‌تواند مورد بازرسی، توقف و تفتیش قرار گیرد.

او تأکید کرد که فارغ از تحلیل‌های نظامی یا نقشه‌های جنگی، اگر به تحریم‌های اقتصادی ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد نگاه کنیم، روشن است که چنین وضعیتی می‌تواند جریان ورودی درآمدهای کشور را در ماه‌های آینده به شدت مختل کند.

این استاد دانشگاه افزود: بله، کشور همچنان تأمین می‌شود، اما نه با همان هزینه گذشته. برای این‌که تحریم‌ها را دور بزنیم، دیگر کافی نیست «تا سر کوچه بغلی برویم؛ حالا باید نیمی از کره زمین را طی کنیم تا مسیرهای امن پیدا کنیم و طبیعی است که این کار هزینه مبادلات را به‌شدت افزایش می‌دهد.

پرویزیان گفت شرکت‌های بزرگ و سهامداران‌شان به‌خوبی می‌دانند که افزایش هزینه واردات مواد اولیه چه تأثیری بر عملکرد و سودآوری آن‌ها خواهد گذاشت.

از نظر او، آگاهی این بنگاه‌ها از آثار مستقیم محدودیت‌ها و تحریم‌ها بر زنجیره تأمین، دقیقاً همان ساز و کاری است که انتظارات تورمی را در بدنه بازار سرمایه و ارز شکل می‌دهد.

اظهارنظرهای بی‌پایه، انتظارات بازار را شعله‌ور می‌کند

پرویزیان با انتقاد شدید از اظهارنظرهای غیرکارشناسی برخی چهره‌ها گفت: برخی با استفاده از کلیدواژه‌های خاص و از سر ناآگاهی سخنانی می‌گویند که شبیه همان فردی است که ادعا می‌کرد کاخ سفید را به حسینیه تبدیل خواهد کرد. اگر قصد چنین کاری دارید، بسم‌الله؛ اما این حرف‌ها از همان جنس وعده‌های غیرواقعی و بی‌پایه است.

او تأکید کرد که سخنان خود را در حوزه تخصصی اقتصاد مطرح می‌کند و افزود: حتی اگر فرض کنیم ادعای شما درست باشد، اگر توان بیان حرف درست را ندارید، دست‌کم سکوت کنید.

به گفته این اقتصاددان، حتی در شرایطی که مکانیزم ماشه در حال فعالسازی است و من هم همه این حرف‌ها را قبول دارم که تمام دنیای ظلم علیه کشوری که می‌خواهد مستقل باشد و به فرمان آمریکا و متحدانش تن ندهد، صف‌بسته‌اند؛ اما همه این‌ها بهانه‌ای برای گفتن هر جمله نسنجیده‌ای که هزینه تازه‌ای به کشور تحمیل کند، نیست و نباید با اظهارنظرهای نسنجیده هزینه‌های جدیدی به کشور تحمیل کرد.

وی اعلام کرد: بستن دهان برای جلوگیری از تولید حرف‌های بی‌پایه، کاری است که هر کس می‌تواند انجام دهد. وقتی چنین حرفی باعث تحریک بیشتر انتظارات منفی در بازار می‌شود، مسئولیت آن‌چه گفته می‌شود مستقیم بر عهده گوینده است.

استقلال نباید به معنای قطع ارتباط با جهان باشد

پرویزیان با تأکید بر موضع خود در برابر فشارهای خارجی گفت: کشور امروز در شرایط دشواری گرفتار شده و من به هیچ قیمتی حاضر نیستم ایران مطیع آمریکا شود تا فردی از آن سوی دنیا فرمان بدهد و ما در داخل بله‌قربان‌گوی او باشیم. من می‌خواهم در کشور خودم، با شرایط ایران، آزادانه زندگی کنم. ضرورتی نمی‌بینم که آمریکا ارباب ما باشد.

اما او در ادامه افزود: درباره مناسبات بین‌المللی و روابط سیاسی ایران با جهان، اظهار نظر باید به کارشناسان حوزه سیاست و امنیت سپرده شود، اما در حوزه اقتصادی، واقعیت روشن است: تا زمانی که ارتباط با جهان برقرار نشود، مشکلات اقتصاد کشور حل نخواهد شد. این به معنای تمکین به آمریکا نیست، بلکه واقعیتی است که نمی‌توان نادیده گرفت.

این استاد دانشگاه بار دیگر خاطرنشان کرد که حتی در شرایط حصر اقتصادی و فشارهای تحریمی گسترده —زمانی که «تمام دنیای ظلم» ایران را محاصره کرده—باید از بیان جملات نسنجیده پرهیز کرد.

او با ناراحتی و دلسوزی خطاب به چنین افرادی عنوان کرد: «وقتی در چنین موقعیتی گیر افتاده‌ام، می‌توانم دهانم را ببندم و هر یاوه‌ای نگویم. نمی‌توانم؟»

اقتصاد با شعار اداره نمی‌شود

پرویزیان با استفاده از یک تمثیل تاریخی برای تشریح وضعیت کنونی کشور و در انتقاد به تضاد بین شعار و عمل برخی مسئولان گفت: «به یاد بیاورید زمانی را که همه دنیای ظلم علیه پیامبر (ص) متحد شد و ایشان را به شعب ابی‌طالب تبعید کردند. در آن شرایط، پیامبر نه قطعه‌ای از زمین مکه را به نام خود ثبت کرد و نه فرزندی را فرستاد تا مالک کشتی نفتی در جهان شود!»

او در ادامه افزود: مردم این صحنه‌ها را می‌بینند و هم‌زمان برخی یاوه‌ها را نیز می‌شنوند؛ همین دو عامل در کنار هم، انتظارات روانی را در جامعه شعله‌ور می‌کند.

این استاد دانشگاه با لحنی هشدارآمیز ادامه داد: «کشور با این روش اداره نمی‌شود، به خدا اقتصاد یک کشور این‌گونه پیش نمی‌رود. چرا؟ چون ما متأسفانه هر مسئولیتی را به کسی غیر از متخصص آن سپرده‌ایم. همه هر کاری می‌کنند جز همان کاری که در حوزه تخصص‌شان است.»

پرویزیان تصریح کرد: اداره اقتصاد یک کشور باید به دست اقتصاددانان سپرده شود. اما امروز ما سنگ را بسته‌ایم و سگ را رها کرده‌ایم.

اقتصاد با تخصص پیش می‌رود، نه جابه‌جایی مأموریت‌ها

این اقتصاددان، با بیان اینکه هر کس باید کار خودش را انجام دهد، گفت: من همه محدودیت‌های امنیتی، سیاسی و نظامی را درک می‌کنم؛ هیچ‌کس منکر این نیست که برای زندگی در این کشور باید امنیت کامل داشت. اما وقتی اداره اقتصاد را به دست گروهی می‌سپاریم که تخصص‌شان امنیت و نظامی‌گری است، آن‌ها از حوزه اصلی مأموریت خود عقب می‌مانند و اقتصاد هم از ظرفیت علمی و مدیریتی خود محروم می‌شود. این نقد نه اتهام فساد است و نه تردید در نیت، بلکه یک اصل ساده مدیریتی است.

او افزود: وظیفه نیروهای امنیتی حفظ امنیت است و وظیفه اقتصاددان‌ها اداره اقتصاد در سایه این امنیت است. این دو حوزه مکمل‌اند ولی قابل جایگزینی نیستند. ما باید زیر سایه امنیت به اقتصاد رونق بدهیم، نه اینکه با جابه‌جایی مأموریت‌ها هم امنیت را ضعیف کنیم و هم اقتصاد را ناکارآمد بسازیم.

پرویزیان در توضیح پیامدهای این رویکرد گفت: شما کشتی نظامی را تصور کنید که به جای تأمین امنیت دریا، برای تأمین بودجه‌اش مأمور فروش نفت شده و همزمان نگران دزدان دریایی است. سپس همان نیرو را مأمور توسعه اقتصادی منطقه‌ای مانند مکران کنیم. این یعنی بهره‌گیری از ابزاری نامتناسب برای حل مسائل و در نهایت هدررفت توان‌ها و فرصت‌ها.

این اقتصاددان با تأکید بر لزوم تخصص‌گرایی خاطرنشان کرد: اداره اقتصاد دانش و برنامه‌ریزی می‌خواهد. همان‌طور که یک اقتصاددان نمی‌تواند جای فرمانده نظامی روی عرشه کشتی جنگی بایستد، یک فرمانده نظامی هم نباید فرمان اقتصاد یک کشور را به‌دست بگیرد.

کنار گذاشتن خرد و علم، آفت اداره اقتصاد کشور است

پرویزیان همچنین به حواشی اخیر پیرامون حکیم ابوالقاسم فردوسی اشاره کرد و مصرعی از شاهنامه را برای توصیف وضعیت اداره کشور بجا دانست.

وی گفت: من می‌گویم آقا، مشکل اساسی همین جا و در این مصرع است؛ به یزدان که گر ما خرد داشتیم!

این استاد اقتصاد در ادامه گفت: ما در اداره اقتصادی کشور از عقل استفاده نمی‌کنیم و علم را زیر پا گذاشته‌ایم. هرکسی درباره هرچیزی اظهار نظر می‌کند؛ از مهدویت و اجنه و کهکشان‌ها و سیاه‌چاله‌ها تا دود بخار دماوند و حتی اقتصاد. هرکسی صرفاً با یک فوق‌دیپلم حسابداری می‌تواند درباره هر موضوعی و در هر عرصه‌ای صحبت کند، اما آیا این درست است؟

پرویزیان در پایان با تاکید دوباره بر اینکه اقتصاد این‌طور اداره نمی‌شود، گفت: اصولاً گرایش فکری و سمت‌وسوی من مشخص است، اما نمی‌توانم بی‌سوادی و نادانی برخی را تحمل کنم که بدون آگاهی، هر حرفی را مطرح می‌کنند و نتیجه‌اش جز نابودی کشور و اقتصاد آن نیست.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا